استبراء
معنی کلمه استبراء در فرهنگ معین
معنی کلمه استبراء در دانشنامه آزاد فارسی
معنی کلمه استبراء در دانشنامه اسلامی
استبراء عبارت است از برائت جستن از عیب و نقص، و پاکی جستن از آلودگی و نجاست با تلاش و کوشش ویژه. چگونگی آن بر حسب آنچه استبراء از آن صورت می گیرد مانند ادرار، منی، بارداری، خون حیض و حیوان نجاست خوار، متفاوت است.
موارد استبراء
موارد استبراء عبارت است از:
← استبراء از ادرار
۱. ↑ جواهر الکلام، ج۲، ص۵۷-۵۹.
...
[ویکی شیعه] اِسْتِبْراء، عمل مستحبی در فقه که مردان پس از خروج ادرار یا منی انجام می دهند تا مجرای ادرار از باقیمانده این نجاسات پاک شود. بر این اساس، پس از استبراء، اگر مایع مشکوکی از مجرای ادرار خارج شود، پاک است و وضو یا غسل را باطل نمی کند.
استبراء از ریشه لغوی «ب ر ء» به معنای دوری کردن و بیزاری جُستن است و در اصطلاح فقهی، عمل مستحبی است که مردها پس از خروج بول (ادرار) یا منی انجام می دهند تا اطمینان پیدا کنند باقیمانده این نجاسات در مجرای ادرار نمانده است. منظور از باقی نماندن، باقی ماندن عُرفی است، نه دقت های خاص.
بهترین شیوه استبراء از بول این است که مرد پس از ادرار، ۳ بار از نزدیک مخرج غایط تا ابتدای آلت و از آنجا تا ختنه گاه، محکم با انگشت بکشد، سپس ۳ بار سر آلت را فشار دهد. از هر شیوه دیگری هم اطمینان به تخلیه شدن مجرای ادرار، از مایعات نجس حاصل شود، کافی است و باید از رفتارهای وسواس گونه دوری کرد.
[ویکی شیعه] استبراء (ابهام زدایی). استبراء ممکن است در موراد زیر به کار رفته باشد.
معنی کلمه استبراء در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه استبراء
آوردهاند کی روزی شیخ بوسعید قدس اللّه روحه العزیز در متوضا بود، چون باستبراء مشغول گشت حسن مؤدب را آواز داد و گفت بیا این جامه از سر ما برآور و درویشانرا شیرینی ساز. حسن برحکم اشارت شیخ برفت و گفت ای شیخ اگر توقف کنی تا ازوضو ساختن فارغ آیی چه باشد. شیخ گفت نباید که شیطان راه بزند. بدین دقیقه بدو نمود که چون خاطر رحمانی درآمد در تمشیت چیزی، دران تعجیل باید نمود.
فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ ای مهورهنّ کاملا بعد الدّخول، و نصفا قبل الدّخول. میگوید: چون بنکاح صحیح بیکدیگر رسید ایشان را مهر تمام دهید، و پیش از دخول و مسیس نیمه مهر. و بمذهب ابن عباس آیت محکم است، رخصت نکاح متعت است و نکاح متعت آنست که زنی خواهد بولیّ و دو گواه تا زمانی نام کرده، بأجری معلوم. پس چون آن مدّت بسر آید، زن مالک نفس خویش باشد. آن گه اگر خواهد با وی میباشد، و اگر نه، وی را رسد که از وی مفارقت کند و عدّت وی آنست که یک قرء باز برد، اگر از ذوات الأقراء باشد، و اگر نه از ذوات الاقرا بود، یک ماه است عدّت وی، تا استبراء رحم حاصل شود و میان ایشان توارث نباشد، و اگر فرزندی آید بپدر ملحق بود.
فَما لَکُمْ عَلَیْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَها تحصونها بالأقراء و الاشهر لانّ العدّة لاستبراء رحمها من الولد.
وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ میگوید: زنانی که ایشان را شوهراناند بر غیر شوهران حرامند. إِلَّا ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ یعنی بالسّبی من دار الحرب فانّها یحلّ لمالکها بعد الاستبراء بحیضة، و ان کان لهنّ ازواج من المشرکین فی دار الحرب.
فمن ترکها استبراء لدینه و عرضه فقد سلم، و من واقع شیئا منها، یوشک ان یواقع الحرام، کما انّه من یرعی حول الحمی یوشک ان یواقعه، ألا و ان لکل ملک حمی، الا و انّ حمی اللَّه محارمه»