ارضاء

معنی کلمه ارضاء در لغت نامه دهخدا

ارضاء. [ اِ ] ( ع مص ) خشنود کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مجمل اللغة ). ترضیه. ( مجمل اللغة ). دادن چیزی که خشنود کند. ( منتهی الأرب ). || اقناع.

معنی کلمه ارضاء در فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص م . ) خشنود کردن ، راضی گردانیدن .

معنی کلمه ارضاء در ویکی واژه

خشنود کردن، راضی گردانیدن.

جملاتی از کاربرد کلمه ارضاء

یکی از چالش‌های نظریه ریسمان این است که کل نظریه تعریفی که در تمام شرایط ارضاء کننده باشد را ندارد. یکی دیگر از مشکلات این است که به نظر می‌رسد این نظریه طیف گسترده‌ای از جهان‌های ممکن را توصیف می‌کند، و این مسئله تلاش برای توسعه نظریه فیزیک ذرات بر اساس نظریه ریسمان‌ها را به امری غامض و پیچیده تبدیل ساخته‌است.
سرانجام پس از صدور رأی دادگاه در بامداد ۳ خرداد ۱۳۹۳ حکم اعدام مه‌آفرید امیرخسروی اجرا شد. بر این اساس دادسرای عمومی و انقلاب تهران اعلام کرد، حکم محکومیت به اعدام محکوم علیه زندانی مه‌آفرید امیرخسروی فرزند منصور، سحرگاه روز شنبه، ۳ خردادماه ۱۳۹۳ در محل زندان اوین اجرا شد. براساس برخی دیدگاه‌های تحلیلگرانه در این زمینه، این اعدام حاکی از این است که دادگاه بیش از آن‌که به‌دنبال کشف حقیقت و اجرای عدالت بوده باشد، به‌دنبال ارضاء و اقناع افکار عمومی بوده‌است.
این بالاترین سطح نیازها در سلسله مراتب مزلو است. انسان‌های خودشکوفا، افرادی هستند خودآگاه، علاقه‌مند به رشد شخصی، کم‌توجه به عقاید دیگران و علاقه‌مند به ارضاء توانائی‌های بالقّوه خود.
و قیل لا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطانٍ یعنی الا بشهادة ان لا اله الا اللَّه و ارضاء الخصوم و بعفو من اللَّه عز و جل. و قیل لا تنفذون الا بعد معاینة سلطان اللَّه فی محاسبته خلقه و مجازاته. قال ابن عباس ان اللَّه تعالی یأمر ملائکته یوم القیامة فتحفّ باقطار السماوات و الارض فلا یستطیع انس و لا جان ان یخرج من اقطارها.
این نیازها شامل وابستگی، تعلّق خاطر، عشق و عاطفه است. به عقیده مزلو این نیازها کمتر از نیازهای فیزیولوژیکی و نیازهای امنیتی، اساسی هستند. روابط دوستانه، وابستگی عاطفی و روابط خانوادگی به ارضاء این نیازها کمک می‌کند. عضویت در گروه‌های اجتماعی، محلی و مذهبی نیز چنین اثری دارد.