ارتیاض

معنی کلمه ارتیاض در لغت نامه دهخدا

ارتیاض. [ اِ ] ( ع مص ) رام شدن. ( منتهی الارب ). رام شدن بتعلیم. || تعلیم گرفتن. تعلیم یافتن. سختی پذیرفتن. ریاضت پذیرفتن. ( زوزنی ). ریاضت کشیدن. ستم کشیدن برای تعلیم گرفتن : وزیر ابوالعباس در صناعت دبیری بضاعتی نداشت و بممارست قلم و مدارات ادب ارتیاض نیافته بود. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 366 ). اما کبر سن و تجارب ایام و قدرت بر دقایق سرداری و معرفت مقادیر حشم و ارتیاض بآداب جهانبانی در استثبات ملک واستدامت دولت اصلی مبین و حبلی متین است. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 189 ). || خوش کردن کسی را.

معنی کلمه ارتیاض در فرهنگ معین

( اِ تِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) رام شدن بر اثر تعلیم ، تعلیم یافتن ، ریاضت کشیدن ، ستم کشیدن برای تعلم . ۲ - (مص م . ) خوش کردن کسی را.

معنی کلمه ارتیاض در فرهنگ عمید

۱. ریاضت کشیدن.
۲. رنج بردن برای آموختن یا تعلیم گرفتن.
۳. رام شدن بر اثر تعلیم.

معنی کلمه ارتیاض در فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) رام شدن بر اثر تعلیم تعلیم گرفتن تعلیم یافتن سختی پذیرفتن ریاضت پذیرفتن ریاضت کشیدن . ستم کشیدن برای تعلم . ۲ - ( مصدر ) خوش کردن کسی را .

معنی کلمه ارتیاض در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ارتیاض یکی از اصطلاحات به کار رفته در علم منطق بوده و به معنای ورزیدگی ذهن و تقویت آن در تحصیل مقدمات قیاس جدلی؛ یکی از فواید جدل است.
جدل، دارای فواید اصلی و عارضی است، از جمله فواید عارضی آن، ارتیاض است؛ یعنی جدل، مایه ورزش فکر و تقویت آن برای تحصیل و فراگیری مقدمات، صغریات و کبریات فراوان است، زیرا شخصی که دارای ملکه جدل است می تواند در هر رشته و زمینه ای و برای هر مطلبی که بخواهد، چندین مقدمه مشهوره و مسلّمه ارائه کند که به حال وی مفید و برای رسیدن او به مقصودش نافع باشد. جدل کننده باید با تمرین، هر حکمی که احکامی جزئی از آن منشعب می شود و هر یک از این احکام جزئیِ دارای صلاحیت برای مقدمه شدن در قیاس جدلی را فرا بگیرد و نیز چگونگی به کارگیری مواضع و کلیات را بشناسد. صناعت جدل به کسی که در معرض مجادله و گفت و گو است این امکان را می دهد که به این اهداف دست پیدا کند.خواجه نصیرالدین طوسی می گوید: «و اما منافع جدل بالعرض چند گونه بود:۱. آنکه صاحب این صناعت مرتاض (ورزیده) شود در اکتساب مقدمات، تا مقدمات بسیار به کمّ و پسندیده به کیف در هر بابی ایراد تواند کرد، و متخرج شود در اقامت حجت بر مطالب علمی و غیر علمی…».
انواع ارتیاض
بعضی گفته اند ارتیاض دو کاربرد دارد: ارتیاض به معنای خاص و ارتیاض به معنای عام. بوعلی سینا در بیان فواید صناعت جدل به ارتیاض اشاره کرده است، اما به اقسام آن اشاره نکرده است، ولی مصحّح کتاب در مقدمه توضیحی بر مباحثِ جدل در منطق شفا از دو قسم ارتیاض عام و ارتیاض خاص سخن به میان آورده است.
ارتیاض به معنای عام
ارتیاض به معنای عام عبارت است از: به دست آوردن مواضعی (اصول و قواعد کلی) که مقدمات استدلال های جدلی (مشهورات) نافع در استدلال بر هر مطلوبی از آنها استنباط می شود و نیز تحصیل آلات و ادواتی که جدل کننده را در به دست آوردن حجت های قیاسی یاری می رساند و شناخت چگونگی به کار گیری آنها.
ارتیاض به معنای خاص
...

معنی کلمه ارتیاض در ویکی واژه

رام شدن بر اثر تعلیم، تعلیم یافتن، ریاضت کشیدن، ستم کشیدن برای تعلم.
خوش کردن کسی را.

جملاتی از کاربرد کلمه ارتیاض

اما چون طالب نوآموز ارتیاض به امور فکری و ملازمت علوم چهارگانه عادت کند با صدق الفت گیرد و مؤونت نظر و رویت را سبک شمرد و با حق مستأنس شود، و طبعش از باطل و سمعش از دروغ متنفر گردد تا چون به درجه کمال نزدیک شود و به نظر دقیق با مطالعه حکمت پردازد برمستودعات و ذخایر و اسرار و غوامض آن علم ظفر یابد و به درجه اقصی برسد، و اگر این طالب، در علم و براعت، یگانه روزگار و بر سرامده اقران شود باید که عجب او به علم خویش او را از مواظبت بر وظیفه معتاد و طلب زیادت منع نکند، و با خود مقرر دارد که علم را نهایت نیست، و فوق کل ذی علم علیم. و باید که در معاودت درس آنچه مکشوف می شود غفلت نبرزد و تکرار و تذکار آن را ملکه کند، که آفت علم نسیان است، و سخن حسن بصری رضی الله عنه به هر وقت یاد می کند که: إقدعوا هذه النفوس فإنها طلعه و حادثوها فإنها سریعه الدثور چه این کلمات با قلت حروف و غایت فصاحت و استیفای شرایط بلاغت مشتمل است بر فواید بسیار.
و نافع ترین تدبیری که در این باب استعمال توان کرد تحریض صاحب این جهل بود بر اقتنای علوم ریاضی، چون هندسه و حساب، و ارتیاض به براهین آن، که اگر این ارشاد قبول کند و دران انواع خوضی نماید از لذت یقین و کمال حقیقت و برد نفس خبردار شود، و هراینه انتعاشی در ذات او حادث گردد، پس چون با معتقدات خویش افتد و لذت یقین ازان منفی یابد شک را مدخلی معین شود، پس اگر شرط انصاف رعایت کند به اندک روزگاری بر خلل عقیدت وقوف یابد، و با مرتبه جاهلی آید که جهل او بسیط بود، پس به مراسم تعلم قیام نماید.
بودن را در آن دیار عزم کردم و رای اقامت جزم، هر روز از وقت تبسم صباح تا گاه تنسم رواح، بطریق ارتیاض در آن ریاض می گشتم و طرفی از آن بساط و گوشه ای از آن سماط مینوشتم، تا روزی از مساعدت سعود و مسامحت حدود به پشته ای برسیدم
کاری با راست یا دروغ این افسانه ندارم. چون با اندیشه و مراد من نزدیک است دلی در آن بسته ام و بر در امید نشسته، مگر همان نگاه که درویش آگاه بذل روزگار آن لولی ساخت، نزدیکان درگاه این حجت باهر و ولی قاهر که پدر و مادرم برخی خون و خاکش باد در کار این سیاه نامه سرد هنگامه فرموده از بند و کمند خودپرستی باز رهاند. والا فقدان استعداد و آلودگی و کسالت وتن آسائی این بی وجود از آن بیش است که بدین زیارت و دعا و عبادت و پرستاری و مجاهدت و ارتیاض نبوده تواند استیفای رستگاری نمود. من در نیابت زیارت و اقامت دعا عذر ثوابی نسبت به عامه یاران خاصه تو که حاجی محمد اسمعیلی از خود مسموع نخواهم داشت. خواهشمندم شما هم به دعا و نیاز نیل مراد مرا از خدا بخواهید که انشاء الله تعالی در این آستان بار رستگی و اعتبار خستگی داشته باشم. پاره قطعه تاریخ و غیره در جندق برای شما جمع کردیم و احمد صفائی که حجه الامتثال است کفیل ایصال گردید از او بخواهید. جناب قبله گاهی حاجی سیدرضا را مرید و نایب الزیاره و دعا گو و ثناگوی نعمت هستم، قطع توجه نفرمائید.
رای تو رایضی ست که گردون تند را بی جد و جهد او سمت ارتیاض نیست