ارتاج
معنی کلمه ارتاج در فرهنگ معین
معنی کلمه ارتاج در فرهنگ فارسی
معنی کلمه ارتاج در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه ارتاج
بسیار در پیِ آرزوی پراگنده رفتن و چشمِ تمنّی از هر جانب انداختن، اختیارِ عقل نیست. در روضهٔ این نعیم مقیم باید بود، اِذَا اَعشَبتَ فَانزِل. آخر بنشست و دواعیِ طلب را از درونِ دل فرو نشاند. زاغ را از نشستنِ او دل از جای برخاست و اندیشهٔ مزاحمتش گرد خاطر برآمد و گفت: اکنون مرا طریقِ ازعاج این خصم و ارتاجِ ابواب اقامت او از پیرامُنِ این وطنگاه که محصولِ امانی و منحول عمر و زندگانی دارم.
زهی عصر و فرخ زمانی که باج تو را آمد از مصر و از کارتاج
ز سود و حبش چون که بگرفت باج همی خواست رفتن سوی کارتاج