اراسپ

معنی کلمه اراسپ در لغت نامه دهخدا

اراسپ. [ اَ ] ( اِخ ) از دوستان کورش بزرگ هخامنشی که کوروش پانتِه آ را بدو سپرد. رجوع به ایران باستان ص 327 و پانته آ شود.

معنی کلمه اراسپ در فرهنگ فارسی

از دوستان کورش بزرگ هخامنشی

معنی کلمه اراسپ در فرهنگ اسم ها

اسم: آراسپ (پسر) (فارسی) (تلفظ: ārāsp) (فارسی: آراسپ) (انگلیسی: arasp)
معنی: آراسب، نام یکی از سرداران کوروش، ( = آراسب )

معنی کلمه اراسپ در ویکی واژه

از عبارت‌های تاریخ‌نگار یونان باستان کزنفون در کتاب کورشنامه است. از اسامی شبیه به ایرانی.

جملاتی از کاربرد کلمه اراسپ

سلسله هزاراسپیان مشهور است به حکومت اتابکان لر بزرگ از قرن ششم تا اوایل قرن یازدهم. پایتخت این امرا در شهر ایذه (ایذج) بود. مورخان اتابکان لر کوچک را هم به عنوان سلسله هزاراسپیان نام برده‌اند که پایتخت این امرا خرم‌آباد بود. این دو سلسله مشهور به اتابکان لر بزرگ و اتابکان لر کوچک بیش از چهار سده بر نواحی وسیعی فرمان راندند.
محمد میرک بن مسعود الحسینی صاحب کتاب ریاض الفردوس خانی هم اشاره به بقایای الوار کرده که در جبل السماق شام صیت جاه و جلال هزار اسپ را استماع نموده و به او پیوسته‌اند. چون این جماعت به هزاراسپ و برادران پیوستند، قدرت حکومت هزاراسپ بسیار زیاد شد. باقی دشمنان را از شولان به وسیله جنگ بیرون کرد و آن منطقه را به حکومت خود ضمیمه کرد؛ و بازماندگان شکست خورده از هزاراسپ به فارس برگشتند. هزاراسپ و برادران تمام لرستان و شولستان و کرد ارکان کوهپایه لرستان و تا چهار فرسنگی اصفهان را جزء قلمرو حکومت خود درآوردند.
مردی به نام ماراسپند به اخت خبر می‌دهد که جوانی به نام یوشت فریان با این مشخصات در شهر هست و با این گفته، اخت را از نابودسازی شهر بازمی‌دارد.
ابوطاهر به صلح و جنگ به وعد و وعید و فریب و شکیب توانست ملک لرستان در ضبط آورد و چون تمکین و استقرار یافت، هوس استقلال کرد و خود را اتابک خواند و عصیان نمود و کار ان ملک بر او قرار گرفت، در سنهٔ خمسین و خمس مایه. بعد از مدتی درگذشت و پنج پسر یادگار گذاشت: هزاراسپ و بهمن و عمادالدین پهلوان و نصرة الدین ایلواکوش و قزل. به حکم وصیت و اتفاق برادران.
نکو نام پاد آذر شادکام که بودش پدر ماراسپند نام
اتابک هزاراسپ که مهین و بهین همه بود، قائم مقام پدر شد و عدل و داد ورزید. در عهد او ملک لرستان رشک بهشت گشت و بدین سبب اقوام بسیار از جبل السماق شام بدو پیوستند: چون گروه عقیلی از نسل علی ابن ابی طالب و گروه هاشمی از نسل هاشم بن عبدمناف و دیگر طوایف متفرق چون: آسترکی، مما کویه، مختاری، جوانکی بیدانیان، زاهدیان، علائی، کمایی، کوتوند، بتوند، بوازکی، شوند، زاکی، جاکی، هارونی، اشکی، کوی لیراوی، ممویی، یحفومی، کمانکشی، مماسنی، ارملکی، توانی، کسدانی، مدیحه، اکورد، کولارد، چون گروه عقیلی (عرب) و گروه هاشمی (عرب) و دیگر قبائل که انساب ایشان معلوم نیست.
اتابکان لر کوچک سلسله کوچکی از هزاراسپیان هستند که در فاصلهٔ سال‌های ۵۸۰ تا ۱۰۰۶ه‍.ق) در قسمت‌های شمالی و غربی لرستان ناحیه لر کوچک حکومت می‌کرده‌اند. امرای این سلسله از اعتاب شجاع‌الدین‌خورشید، مؤسس سلطنت لر کوچک بوده‌اند و آخری‌ن حاکم لر کوچک به دست شاه عباس یکم صفوی کشته و سلسله اتابکان لر کوچک منقرض گردید.
هزاراسپیان که به نام اتابکان لر بزرگ نیز شناخته می‌شوند، بین سال‌های ۵۵۰ تا ۸۲۷ هجری قمری به نواحی چهارمحال بختیاری، خوزستان، منطقه فریدن، شولستان، کهگیلویه بویراحمد حکومت می‌کردند. اتابکان لر به دو دسته اتابکان لر بزرگ و اتابکان لر کوچک تقسیم می‌شود. پایتخت اتابکان لر بزرگ در شهر ایذه (ایذج) و پایتخت اتابکان لر کوچک در شهر خرم‌آباد بود.
نصرت‌الدین هزاراسپ بسیار به اتابکان اقتدار بخشید و از طرف دیگر توانست تأییدی برای حکومتش از خلفای عباسی بگیرد. در حقیقت تأسیس رسمی اتابکان لرستان به نام اوست، بنابراین بسیاری از منابع از اتابکان لرستان به نام هزاراسپیان هم یاد کرده‌اند.
لقب هزاراسپی از القابی بود که معمولاً برای اتابکان لر بزرگ استفاده می‌شد اما شاه خورشید نیای خاندان آل خورشید نیز این لقب را داشت و افراد سرشناس اتابکان لر کوچک مانند میرقیصر هزاراسپی این لقب را داشتند.