اختلال شخصیت خودشیفته
معنی کلمه اختلال شخصیت خودشیفته در دانشنامه عمومی
معمولا خودشیفتگی با ظاهر بینی هم همراه است
طبق DSM - IV - TR شیوع تقریبی اختلال شخصیت خودشیفته، دو تا شانزده درصد از جمعیت بالینی و کمتر از یک درصد از جمعیت عمومی است. خطر وقوع این اختلال در فرزندان افراد مبتلا ممکن است بیشتر از دیگران باشد، چون آن ها احساس غیر واقع بینانه همه توانی ( قدرت مطلق؛ omnipotence ) ، خود بزرگ بینی، زیبا بودن و با هوش بودن را در ذهن فرزندان خود نیز می کارند. تعداد افراد مبتلا به این اختلال هر روز بیشتر از پیش گزارش می شود. به گزارش DSM - 5، نرخ شیوع اختلال شخصیت خودشیفته، بر اساس معیارهای DSM - IV، در نمونه های آماری گرفته شده از جامعه، ۰٪ تا ۶٫۲٪ است.
خود بزرگ بینی ( در خیال یا رفتار ) ، نیاز به مقبولیت، و فقدان حس همدلی به صورت الگویی نافذ و فراگیر که از اوایل بزرگسالی شروع شده باشد و در زمینه های گوناگون به چشم آید، که علامت اش وجود لااقل پنج تا از موارد زیر است:
• احساس خود بزرگ بینانه ای به صورت مهم پنداشتن خود داشته باشد ( مثلاً در موفقیت ها و استعدادهای خود اغراق کند یا بدون آنکه به موفقیت شایسته ای دست یافته باشد، انتظار داشته باشد که او را آدم بزرگ و مهمی بدانند ) .
• مشغولیت ذهنیش خیالاتی از قبیل موفقیت، قدرت، استادی و ذکاوت، زیبایی یا محبوب و دوست داشتنی بودن در حد نامحدود باشد.
• معتقد باشد که «استثنایی» است و تنها سایر افراد ( یا موسسات ) استثنایی یا رده بالا می توانند او را درک کنند یا او باید تنها با این افراد رابطه داشته باشد.
• احتیاج داشته باشد که به شکلی افراطی تحسین شود.
• احساس محق بودن ( entitlement ) بکند، یعنی به شکل نامعقولی انتظار داشته باشد برخوردی رضایت بخش و اختصاصی با او صورت گیرد یا افراد خود به خود تسلیم خواسته هایش شوند.
• در روابط بین فردی استثمارگر باشد، یعنی از امتیازات دیگران برای رسیدن به مقاصد خود استفاده کند.
• فاقد حس همدلی باشد، یعنی تمایلی به درک یا شناخت احساسات و نیازهای دیگران نداشته باشد.
• اغلب به دیگران حسودی کند یا معتقد باشد که دیگران به او حسادت می کنند.
• رفتارها و نگرش هایش پرافاده و تکبر آمیز باشند.
معنی کلمه اختلال شخصیت خودشیفته در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه اختلال شخصیت خودشیفته
هینز کوهات، نوعی نظریه تحلیل روانی به نام روانشناسی خود را پایهگذاری کرد که آن را در دو کتاب تحلیل خود(۱۹۷۱) و بازسازی خود(۱۹۷۷) شرح داد. کوهات خاطرنشان کرد که شخص دچار اختلال شخصیت خودشیفته، در ظاهر، خود والابینی چشمگیر، خودشیفتگی، و خیالات مربوط به موفقیت نامحدود را نمایش میدهد. اما طبق نظریهپردازی کوهوت این ویژگیها عزّت نفسی بسیار شکننده را پنهان میکنند.
اختلال شخصیت خودشیفته، اختلالی مزمن و صعب العلاج است. این گونه بیماران پیوسته باید متحمل ضربههایی شوند که در نتیجه رفتار خودشان با وقایع زندگی بر خودشیفتگی شان وارد میشود. آنها نمیتوانند پیری را تاب آورند؛ چون زیبایی، قدرت، و مزایای جوانی برایشان مهم است و آنها دودستی به این چیزها چسبیدهاند. به همین دلیل در برابر بحرانهای میانسالی آسیبپذیر تر از دیگراناند.
درمان اختلال شخصیت خودشیفته دشوار است؛ چون اگر قرار است پیشرفتی در کار حاصل شود، بیمار باید از خودشیفتگی خود دست بردارد. روانپزشکانی مثل اتوکرنبرگ و هاینتس کوهوت رویکردهای روانکاوانه را برای اصلاح این بیماران پیشنهاد میکنند، اما برای آنکه معلوم شود اصلاً چنین تشخیصی معتبر هست یا نه، و اگر معتبر است بهترین درمانش کدام است، هنوز پژوهشهای بیشتری باید صورت گیرد. برخی بالینگران گروه درمانی را برای بیماران خود توصیه میکنند تا آنها بتوانند چگونگی مشارکت با دیگران را یادگرفته و تحت شرایط ایدهآل، واکنشی توأم با همدلی نسبت به دیگران نشان دهند.