اجمالا

معنی کلمه اجمالا در لغت نامه دهخدا

( اجمالاً ) اجمالاً. [ اِ لَن ْ ] ( ع ق ) خلاصةً. مختصراً. ایجازاً. بالاجمال. بالجمله. مقابل تفصیلاً.

معنی کلمه اجمالا در فرهنگ معین

( اجمالاً ) (اِ لَ نْ ) [ ع . ] (ق . ) به طور خلاصه و مبهم .

معنی کلمه اجمالا در فرهنگ عمید

به اجمال، به اختصار، به طور خلاصه.

جملاتی از کاربرد کلمه اجمالا

جناب سید وقتی به شیراز آمده‌اند، سید ابوالوفا و سید محمود مشهور به داعی و حافظ شیرازی و پدر علامه دوانی و شیخ ابواسحق بهرامی و علامه شریف جرجانی، شرف خدمت او را دریافتند. اجمالاً این که جناب سید نعمت اللّه از مشاهیر عرفا و اولیا بوده. جامع علوم عقلیه و نقلیه و صاحب مراتب ذوقیه و کشفیه. مدت‌ها در سمرقند و کوه صاف که در نواحی بلخ واقع است مجاهده می‌نمود در کرامات و خوارق عادات مشهور عالم و در علو پایه و سمّو مایه مسلم. معاصر امیر تیمور و شاهرخ بوده و جمعی کثیر را تربیت فرموده. جناب شاه داعی اللّه شیرازی به خدمتش ارادت تمام داشت و شاه قاسم انوار نقش اخلاصش بر لوح دل می‌نگاشت.
نه زبانی که بیان حالی توان نمود، نه بیانی که راز آشکارا و نهانی توان سرود. بر فرض که زبان سخن سرا گستاخ افتاد و پهنه بسیط الار جای بیان فراخ آمد چه توانم گفت؟ داستان محبت افسانه اسواق نیست که بر اطباق اوراق توان نهاد سرایر عشق معشوقان نهان است و سر عشق عاشق با دو صد طبل و نفیر. اجمالا اینقدر بدان که مرا در پاس پیمان یاران چون دیگر نکویان بازی گوشی، و با هر که باشم از دوستان صادق و محبان موافق خاصه چون تو نکو خواه و خیر اندیش که مصلحت مرا بر مصالح خویش مقدم میداری فراموشی نیست، بیت:
دیده اجمالات و تفصیلاتشان در تکلم، مختلف حالاتشان
پس کمال وضوح آنها نیست مگر در عالم آخرت پس این سبب شوق آدمی می گردد به خدا و نیز امور الهیه غیر متناهیه است و هر قدر که از برای صاحب معرفت حاصل شود باز امور غیر متناهیه غیر معلومه باقی می ماند که او وجود آنها را اجمالا می داند پس پیوسته شایق دانستن آنهاست و شوق به کمال وضوح بعضی از معلومات، ممکن است که به واسطه رسیدن به آن در آخرت منتهی گردد و اما شوق به رسیدن به آنچه اجمالا وجود آن را دانسته و تفصیل آن مجهول است هرگز منتهی نمی شود، نه در دنیا و نه در آخرت به جهت آنکه نهایت آن وقتی است که از برای بنده کشف شود از عظمت و کبریا و جلال و جمال و صفات و افعال و احکام الهی آنچه را که از برای خدا معلوم است و این محال است.
فرمود که آن امیر که از پیش ما بیرون رفت اگرچه سخن ما را به تفصیل فهم نمی‌کرد امّا اجمالا می‌دانست که ما او را به حق دعوت می‌کنیم آن نیاز و سر جنبانیدن و مهر و عشق او را به جای فهم گیریم آخر این روستایی که در شهری می‌آید بانگ نماز می‌شنود اگرچه معنی بانگ نماز را به تفصیل نمی‌داند امّا مقصود را فهم می‌کند.
فدایت شوم، ارمان رنج ابراهیم و رحمن مایه تاخیر حرکت شد. غالبا این دو سه روزه قاید تقدیر عنانگیر باشد، و بعون خدائی و فرخ سروش استیفای خدمت حاصل گردد. من هرگز از در صورت قرب اندیشی صحبت نگشته ام، و خدام عالی نیز از در دید و درایت بر این خاکسار نگذشته. اجمالا قبل از ملاقات اگر حرفی دو از گوهر و خوی خود عرضه دارم شنعت عقلی تعلق نگیرد. معایب من بر محاسن رجحان دارد، ولی نه آن عیب که ضرر و زیان آن مایه خلل و زلل کار دیگران باشد، تیمارش با خداست اگر عزت دهد آسوده خواهم زیست و اگر خوار دارد چشم حسرتی باز خواهم کرد. دلم میخواست اولاد من نیز اگر عیبی دارند عاید روزگار خود ایشان باشد.
فارغ از تحولات نهاد آتش‌نشانی در ایران، که اینجا اجمالاً مروری شد؛ فرایند ایجاد و تطور نهاد آتش‌نشانی در تهران را می‌توان طی دو دورده عمده پهلوی و جمهوری اسلامی پی گرفت. آنچه در دوره قاجاریه در زمینه آتش‌نشانی رقم خورده‌است؛ چندان اقدام‌های قابل توجهی نبوده‌است؛ بی‌اعتنایی ناصرالدین شاه فرنگ دیده به اهمیت نهاد آتش‌نشانی و ترور امیرکبیر از جمله دلائل مهم در عدم تأسیس نهاد آتش‌نشانی در دوره قاجاریه ذکر شده‌است.