اتش کش

معنی کلمه اتش کش در لغت نامه دهخدا

( آتش کش ) آتش کش. [ ت َ ک َ / ک ِ ] ( اِ مرکب ) افزاری که بدان آتش در تنور آشورند.

معنی کلمه اتش کش در فرهنگ فارسی

( آتش کش ) نام ابزاری که بدان آتش در تنور آشورند

معنی کلمه اتش کش در ویکی واژه

آتش‌کش
ابزاری سرپهن و دسته‌دار که با آن آتش و زغال گداخته از بخاری و منقل بیرون می‌کشند. ابزاری که با آن آتش را در تنور به هم می‌زنند.
اَتِشْ کَشْ: در گویش تونی و گویش گنابادی یعنی خاک انداز، خاکروبه،
(قدیم): وسیله‌ای برای قلعه‌گشایی؛ وسیله‌ای که در زمان باستان برای انتقال آتش از محلی به محل دیگر از آن سود می‌جستند.

جملاتی از کاربرد کلمه اتش کش

هر که به صبح ازل، جای می ازین می‌کشید در عرصاتش کشند، روز قیامت به دوش
بعد از سلطان محسن، پسرانش سیدعلی و ایوب به حکومت رسیدند. البته به نظر برخی از مورخین از آن‌جا که حکومت مشترک بین دو نفر ممکن نیست، ایوب نقش وزیر یا پیشکار برادرش را داشته‌است. حکومت سید علی با حکومت شاه اسماعیل صفوی هم‌زمان بود که یکی از اقداماتش کشتن این دو برادر و از بین بردن استقلال مشعشعیان است.
نسیم مهر و وفاتش کشنده احباب سموم خشم و خلافش کشنده اعدا
کامیابی که اگر طول بقا در خواهد بر حیاتش کشد ایزد رقم استمرار