ابوالبشر

معنی کلمه ابوالبشر در لغت نامه دهخدا

ابوالبشر. [ اَ بُل ْ ب َ ش َ ] ( اِخ ) کنیت آدم پدر آدمیان. بوالبشر.کنیت مهتر آدم علیه السلام. ( مؤید الفضلاء ). صفی اﷲ.
ابوالبشر. [ اَ بُل ْ ب َ ش َ ] ( اِخ ) کنیت ابن مقفع ساویروس اسقف.
ابوالبشر. [ اَ بُل ْ ب َ ش َ ] ( اِخ ) پهلوان بن شهرمزن بن محمدبن بیوراسف الیزدی دجّال کذّاب. و حافظ گوید: زعم انه سمع من شخص لایعرف ، بعد السبعین و خمسماءة صحیح البخاری قال اخبرنا الداودی. فانظر الی هذه الوقاحة. صاحب تاج العروس گوید اسم و نسب او را در آخر شرح مصابیح بغوی بخط مؤلف دیدم.
ابوالبشر. [ اَ بُل ْ ب َ ش َ ] ( اِخ ) عبدالاَّخر. محدث است.

معنی کلمه ابوالبشر در فرهنگ عمید

۱. پدر بشر، پدر آدمیان، اولین آدم.
۲. کنیۀ حضرت آدم.

معنی کلمه ابوالبشر در فرهنگ فارسی

پدربشر، پدر آدمیان، اولین آدم، کنیه حضرت آدم، بوالبشر هم میگویند
عبدالاخر محدث است
( پدر انسان ) کنیه حضرت آدم پدر بشر است ٠

جملاتی از کاربرد کلمه ابوالبشر

بر درایت او اسم خود نمیداند ابوالبشر که ز داور فراگرفت اسما
ای رحمت تو دایۀ اولاد ابوالبشر مارا اگرچه هیچ نیرزیم هم بخر
حکایت: چنانک پسر فضلون ابوالسوار ابوالبشیر حاجب را با سفهسالاری به بردع می‌فرستاد. ابوالبشر گفت: ‌«تا زمستان درنیاید نروم، از بهر آنک آب و هوای بردع سخت بد است، خاصه به تابستان‌» و درین معنی سخن دراز گشت؛ امیر فضلون گفت: ‌«چرا چنین اعتقاد باید داشت؟ که بی‌اجل هرگز کسی نمرده است و نمیرد.‌» ابوالبشر گفت: ‌«چنان است که خداوند می‌فرماید، که هیچ کس بی‌اجل نمیرد و لکن تا کسی را اجل نیامده باشد به تابستان به بردع نرود!‌»
ابوالبشر چو از و علم یافت، گردیدند فرشتگان، بر او معترف به نادانی
چراغ روشن او تا نشاند باد اجل به دود کرده سیه دوده ابوالبشر است
به دانکه در کتب آسمانی آمده است ابوالحسن همه‌جا بر ابوالبشر اقدم
ای روضه بگو ابوالبشر آدم کو وای باد که صاحب خاتم کو
ابن خلدون کشاورزی را مقدم بر تمام پیشه‌های بشری می‌داند، زیرا که در آن نیاز به اندیشه و دانشی نیست، و آن را به آدم ابوالبشر نسبت می‌دهد. پس از کشاورزی صنعت‌گری را در مرتبهٔ دوم می‌داند، زیرا که صنعت از امور ترکیبی و علمی است که در آن اندیشه و نظر را به‌کار می‌برند، و او آن را به ادریس نسبت می‌دهد و او را «پدر دوم مردم» می‌نامد.
به ابوالبشر بیاموخت کتاب ابتدائی
آدم ابوالبشر عمر طولانی داشت که همه آن را به عبادت و زراعت پرداخت و صاحب فرزندان بسیاری گردید. عمر آدم را بر اساس روایات ۹۳۰ سال می‌دانند. آدم در مکه در گذشت و در همان‌جا دفن گردید، بعدها پیکر او را به نجف بردند و حالا در نزدیکی علی بن ابیطالب آرمیده‌است.
تأثیرپذیری او از عناصر سریانی و عبری و ایرانی و یونانی در آثارش مشهود است. تأثیر عناصر ایرانی نیز بر آثار البونی از آنجا پیداست که وی برای نخستین بار الفبا را با در شمارآوردن ۴ حرف «گ، چ، پ، ژ»، ۳۲ حرف دانسته است که در آغاز آفرینش توسط پروردگار به آدم ابوالبشر آموخته شده است.
ابوالبشر فرمانفرمائیان (۱۹۲۱–۱۹۹۱) یکی از پسران عبدالحسین میرزا فرمانفرما و از مادری کرد اهل کرمانشاه (بتول احشمی) بود. [نیازمند منبع] در جوانی مدتی ایلخان ایل کرد زوله کرمانشاه بود. در ایران به‌طور انحصاری از پاپیون استفاده می‌کرد. و دارای دکترای علوم سیاسی از دانشگاه شیکاگو و جی دی از دانشگاه کلمبیا بود. در جریان ملی شدن صنعت نفت ایران از مخالفین ملی شدن بود و مقالاتی از وی در روزنامه کیهان آن زمان به چاپ رسید. او مدتی پس از انقلاب ایران درگذشت.
آنچه که در احادیث و دست‌نوشته‌های اسلامی موجود است، قبل از خلقت آدم ابوالبشر، ساکنان زمین را موجوداتی به نام نسناس و جنیان تشکیل می‌دادند. با توجه به روایات، آن‌ها هفت هزار سال در زمین زندگی می‌کردند و پس از آنکه فسق و فجور در آن‌ها زیاد شد، خداوند پرده حجاب را از دنیا برداشت و به ملائکه گفت: «که ای فرشتگان و ای ساکنان آسمان، نظر کنید بر زمین و اهل آن را از جن و نسناس ببینید.» و زمانی که ملائکه به رفتارها و روش زندگی آن‌ها نگاه کردند بسیار متأسف و غضبناک شدند.
فطرس از سلیل او شد بجناح مبتشر شیطان در مفاخرت بگذرد از ابوالبشر
همچنین آدم را آدم التراب می‌نامند و کنیه‌اش ابوالبشر است و وصفش صفی‌الله که در ضمن در سوره‌های بقره، اعراف، حجر، طه، ص، بنی اسرائیل و کهف از او سخن به میان آمده که با روایت «سفر پیدایش» در عهد عتیق (تورات) اختلاف‌هایی دارد.
حضرت ابوالبشر بارتبت نبوت و نسبت ابوی روزگاری خسته نفاق قابیل و فراق هابیل بود و از فرزند ناخلف خلافی چند مشاهده فرمود که از جناب قدسش چاره خواست واز جهان انسش آواره ساخت تا حکم خالق رواج گرفت و امر خلایق امتزاج.