اباختر
معنی کلمه اباختر در دانشنامه آزاد فارسی
سَیاره در زبان پَهلَوی، و نیز جهتِ شمال. در فارسی جدید با ضبط باختر به معنی مغرب است. در ایران باستان سیاره یا اباختر را ستارۀ غیر معمولی می دانستند، از این رو با این تصور نادرست که اباختر، ناستاره معنی می دهد، با حذف الف و ب از اول واژۀ اباختر، اختر را به معنی ستاره ساخته اند. در نجوم ایران باستان، ستارگان به دو گروه هرمزدی و اهریمنی تقسیم شده بودند؛ که اباختران یا سیارات در گروه اهریمنی قرار داشتند؛ با وجود این، هرمزد کالبد اباختران را آفرید تا موجودات اهریمنی از نظر پنهان نمانند. هفت اباختر در تازش اهریمن به آفرینشبا دیوان متحد بودند: هُرمَزْد یا مشتری، کیوان یا زُحَل، بَهرام یا مریخ، اَناهید یا زهره، تیر یا عطارد، ماه سیاه یا ماه اباختری، و خورشید سیاه یا مهر اباختری.
معنی کلمه اباختر در ویکی واژه
ا باختر
شمال، سیاره
بلخ
اختر
باختر
جملاتی از کاربرد کلمه اباختر
در زمان پادشاهی قباد یکم (۴۸۸–۵۳۱ میلادی) و خسرو انوشیروان (۵۳۱–۵۷۹ میلادی) قلمرو ساسانیان از لحاظ نظامی به چهار منطقه به نام کوست تقسیم شد و برای هر منطقه یک فرمانده نظامی با عنوان «اسپهبد» و یک «پادوسپان» که معاون اسپهبد بود، انتخاب شد. چهار کوست عبارت بودند از خورآسان (شرق)، خورآران (غرب)، نیمروز (جنوب) و اَباختَر (شمال). استان آذَربادَگان، به همراه استانهایی مانند ارمنستان، اَران، ری، دماوند، طبرستان و گیلان بخشی از کوست اباختر بودند. مقر اسپهبد و پادوسبان اباختر در آذَربادَگان بود. به دلیل اهمیت استان آذَربادَگان، در برخی منابع از نام کوست آذَربادَگان به جای کوست اباختر استفاده شدهاست.