آکسیون

آکسیون

معنی کلمه آکسیون در دانشنامه عمومی

اکسیون ( به انگلیسی: Axion ) ذره بنیادی فرضی است که برای حل مشکل سی پی قوی در کرومودینامیک کوانتومی ( اختصاری  QCD ) ارائه شده. این ذره بار الکتریکی ندارد و اسپینش صفر می باشد. برهم کنش این ذره، جاذبه و الکترو مغناطیس است. در سال ۱۹۷۷ میلادی، روبرتو پسی و هلن کوین یک راه حل ظریف تر برای مشکل CP قوی، ارائه کردند. تئوری نشان می دهد که اکسیون زیادی در مهبانگ ( ماده تاریک سرد ) ایجاد شد.

معنی کلمه آکسیون در ویکی واژه

(سینما): صحنه‌های پر تحرک و دارای زد و خورد در فیلم؛ اکشن.

جملاتی از کاربرد کلمه آکسیون

حزب کمونیست آلمان با ایجاد آکسیون آنتی‌فاشیست نه تنها می‌خواست یک جنبش داخل حزبی تحت سلطه خود ایجاد کند، بلکه آنها همچنین به‌طور خاص انتخابات رایشتاگ در ۳۱ ژوئیه ۱۹۳۲ را هدف قرار دادند. مبارزات انتخاباتی برای انتخابات ژوئیه به عنوان خشن‌ترین مبارزات انتخاباتی در تاریخ آلمان شناخته می‌شود. درگیری‌های فراوانی بین اعضا و طرفداران حزب کمونیست با نازی‌ها صورت گرفت. پس از انحلال اجباری حزب کمونیست در پی به قدرت رسیدن هیتلر در سال ۱۹۳۳ آکسیون آنتی‌فاشیست به‌صورت زیرزمینی به فعالیت خود ادامه داد.
سکان رهبری شرکت آکسیونا در دست خوزه مانوئل اینتره‌کانالس است و بخش عمده سهام آن نیز در کنترل خانواده اینتره‌کانالس قرار دارد.
منتقد مجلهٔ لایف آدمکش‌ها را «یک ملودرام سینمایی عالی» خواند. «فیلمی که در آن لحظهٔ ملال‌آور، گفتگوی کلیشهای و شخصیت ساختگی نمی‌توان یافت — هیچ چیز مگر آکسیون تهدیدآمیزی که با کارایی فوق‌العاده هدایت شده‌است.» جان مک‌نالتی با نیز او موافق بود: «مواردی که هالیوود یک داستان کوتاه خوب را با کش‌دادن آن خراب کرده آن‌قدر متعدد است که این مورد خاص که در آن کیفیت متن اصلی حفظ شده، خوشحال‌کننده‌است… فیلم با آرامش ترسناکی شروع می‌شود و در سراسر آن قوتی که خصلت‌نمای داستان ارنست همینگوی است مشاهده می‌شود.»
داستان در بخش گشایش فیلم دقیقاً از متن اصلی داستان ارنست همینگ‌وی پیروی می‌کند؛ چون نقطهٔ دید در داستان آدمکش‌ها (۱۹۲۷) نقطهٔ دید عینی یا دراماتیک است — به عبارت دیگر، تمامی آکسیون بیرونی است — کار فیلم‌نامه‌نویس نسبتاً آسان است. اما بعد از فصل آغازین، باقی فیلم محصول ذهن آنتون ویلر است و شکل فلاش‌بک دارد (شاید به همین دلیل هم همینگوی، با وجود این‌که می‌گفت از فیلم خوشش می‌آید، همیشه پیش از تمام‌شدن حلقهٔ اول خوابش می‌گرفت). در داستان خواننده هرگز نمی‌فهمد که دو آدمکش برای چه می‌خواهند «اُل آندرسون» را بکشند. جرج می‌گوید: «احتمالاً کسی را لو داده. اونا برای این‌جور چیزها کسی را می‌کشند.» ویلر با استفاده از این یک جمله در متن اصلی، گذشته‌ای باورپذیر برای آدم اصلی داستان می‌سازد.