آتش سری

معنی کلمه آتش سری در لغت نامه دهخدا

( آتش سری ) آتش سری. [ ت َ س َ ] ( حامص مرکب ) غضب بسیار. خشم سخت. نابردباری :
مکن تیزمغزی و آتش سری
نه زینسان بود مهتر لشکری.فردوسی.بگودرز فرمود پس شهریار [ کیخسرو ]
که رفتی کمربسته کارزار
چو لشکر سوی مرز توران بری
مکن تیز دل را به آتش سری.فردوسی.

معنی کلمه آتش سری در فرهنگ عمید

( آتش سری ) تندخویی، خشمناکی، نابردباری: مکن تیزمغزی و آتش سری / نه زاین سان بُوَد مهتر لشکری (فردوسی: ۷/۵۵۶ ).

معنی کلمه آتش سری در فرهنگ فارسی

( آتش سری ) غضب بسیار نابردباری

معنی کلمه آتش سری در ویکی واژه

آتش‌سری
شتاب زدگی و تأمل کافی نکردن در کارها. چو لشکر سوی مرز توران بَری/ مکن تیز، دل را به آتش‌سَری. «فردوسی»

جملاتی از کاربرد کلمه آتش سری

مکن تیز مغزی و آتش سری نه زین سان بود مهتر لشکری
به کف جام و در گوش بانگ رباب بر آتش سرین گوزنان کباب
به قلب اندر آن شاه شداد عاد دلی پر ز آتش سری پر ز باد
مرا فتاده بفکر آن رخ بیاد آن قد ببوی آن خط به بی قراری دلی پر آتش سری ببالین تنی به بستر
چو لشکر سوی مرز توران بری مکن تیز دل را به آتش سری
بس کز آتش سری و باد کلاهی فلک بر سر خاک ز خون لعل قبائید همه
سخنگوی اداره ملی آژانس آتش‌نشانی گفت: «آتش سریعاً آنقدر دود سمی زیاد تولید کرد که بسیاری نتوانستند از ساختمان بیرون شوند».