سخره گیر

معنی کلمه سخره گیر در فرهنگ معین

( ~ . ) [ ع - فا. ] (ص فا. ) ۱ - کسی که مردم را به بیگاری می گیرد. ۲ - کسی که به زیر دستانش سخت می گیرد.

معنی کلمه سخره گیر در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه مردم را به بیگاری برد ۲ - زیر دست آزار زبونگیر .

معنی کلمه سخره گیر در ویکی واژه

کسی که مردم را به بیگاری می‌گیرد.
کسی که به زیر دستانش سخت می‌گیرد.

جملاتی از کاربرد کلمه سخره گیر

عالم فانی چو طراریست دایم سخره گیر گر تو مردی یک لگد بر فرق این طرار زن
تو شوم از بس که کردی سخره گیری فرو ناید دو اشکم گر بمیری
و این تقدیر الهیست، و استقامت کار خلق‌اندر عالم بدین تفاوت است که‌اندر خلق بحکمت حکیم علیم ثابت است، چنانک خدای تعالی می‌فرماید از کلام قدیم خویش«نحن قسمنا بینهم معیشتهم فی الحیوه الدنیا ورفعنا بعضهم فوق بعض درجات لیتخذ بعضهم بعضا سخریا.»همی گوید «ما قسمت کردیم میان خلق‌اندرین جهان نعمت این جهان را، و گروهی را برتر از گروهی کردیم تا گروهی مر گروهی را سخره گیرند ». یعنی گروهی پادشاه باشد و گروهی رعیت، و گروهی خداوند باشد و گروهی بنده و اگر کسی چنان‌اندیشد که این عدل نیست که یکی خداونداست و مر اورا صد بنده است، و گوید چنان بایستی که همه خلق همواره براحت و سعادت بودندی»‌اندیشه او محال و باطل باشد از بهر انک نشاید بودن البته. نبینی که اگر چنان شود که هیچ کس فرمان کسی نکند، هر کسی را کار خویش باید کردن، چو همه هموار شوند همه رنجه شوند، و هیچ کس مر هیچ کس را کوزه‌ئی آب ندهد. و اگر چنین بود، همه مردم چون ستوران شوند، و‌اندرین رنجگی همه خلق باشد، نه راحت همه خلق. پس ظاهر کردیم که این هم باطلست، و این علل که همی نفس صغار را توهم افتاد ذلیل و خوارست بر گرفتن حکمت.
اگر تو ستوری، شب و روز جهد آن کن تا کار شکم و فرج راست داری، اما غذای دادن و سعادت ایشان، دریدن و کشتن و خشم راندن است و غذای دیوان شر انگیختن و مکر و حلیت کردن است اگر تو از ایشانی به کار ایشان مشغول شو تا به راحت و نیکبختی خویش رسی و غذای فرشتگان و سعادت ایشان مشاهده جمال حضرت الهیت است و آز و خشم و صفات بهایم و سباع را با ایشان راه نیست اگر تو فرشته گوهری، در اصل خویش جهد آن کن تا حضرت الهیت را بشناسی و خود را به مشاهده آن جمال راه دهی و خویشتن را از دست شهوت و غضب خلاص دهی و طلب آن کن تا بدانی که این صفات بهایم و سباع را در تو از برای چه آفریده اند؟ ایشان را برای آن آفریده اند تا تو را اسیر کنند و به خدمت خویش برند و شب و روز سخره گیرند؟ یا برای آن که تا تو ایشان را اسیر کنی و در سفری که تو را فرا پیش نهاده اند ایشان را سخره گیری و از یکی مرکب خویش سازی و از دیگری سلاح خویش سازی و این روزی چند که در این منزلگاه باشی ایشان را به کار داری تا تخم سعادت خویش به معاونت ایشان صید کنی و چون تخم سعادت به دست آوری، ایشان را در زیر پای آوری و روی به قرارگاه سعادت خویش آوری آن قرارگاهی که عبارت خواص از آن حضرت الهیت است و عبارت عوام از آن بهشت است.
در هر گناه سخره دیوم بخیر خیر یارب مرا خلاص ده از دیو سخره گیر
چو فارغ شد غم او را سخره گیرد مبادا هیچ کس ای یار فارغ