درس خواندن. [ دَ خوا / خا دَ ] ( مص مرکب ) خواندن درس. درس گرفتن. فراگرفتن درس. تلمذ کردن. شاگردی کردن. تعلم : ز حرف خطا چون نداریم ترس که از لوح نادیده خوانیم درس.نظامی.از او چون خواند بلبل درس فریاد دلش را برد غنچه کرد و پس داد.زلالی ( از آنندراج ).
معنی کلمه درس خواندن در فرهنگ فارسی
خواندن درس درس گرفتن فرا گرفتن درس
معنی کلمه درس خواندن در ویکی واژه
درس خوان بودن، درسخوان.
جملاتی از کاربرد کلمه درس خواندن
سید حسن مدرس در سال ۱۲۴۹ برابر ۱۲۸۷ (قمری) در روستای سرابه کچو از توابع شهرستان اردستان از توابع استان اصفهان متولد شد. پس از مدتی جهت درس خواندن به روستای اِسفه در حومه قمشه نزد پدربزرگاش میرعبدالباقی رفت و پس از درگذشت میرعبدالباقی، در شانزده سالگی برای ادامه تحصیلات به اصفهان رفت.
حمد بر کردگارِ یکتا باد که مرا شوقِ درس خواندن داد
و مخفی نماند که از ادله اجمالیه یا برهانیه، یا از شواهد عقلیه و قرائن خارجیه اگر چه می تواند که از بعضی مراتب جزم حاصل شود اما هر گاه کسی طالب نورانیت یقین و وضوح عقاید باشد و بخواهد که از نور معارف ربانیه و ضیاء علوم حقیقیه در و دیوار خانه دل متلالیء گردد و پرده از پیش بصیرتش برداشته شود و به مرتبه یقین کامل برسد آن هرگز به دلیل و برهان و جدال و کلام حاصل نمی شود، بلکه موقوف است به ملازمات ورع و تقوی، و بازداشتن نفس از هوی و هوس، و پاک کردن آن از صفات ذمیمه، و قطع علایق دنیویه، و اشتغال به ریاضات شاقه و مجاهدات صعبه، و تضرع و زاری به درگاه حضرت باری عز اسمه و استمداد از مبادی متعالیه، تا آنکه نور الهی بر روزن دل بتابد و حجاب از پیش دیده برداشته شود «و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» یعنی «آنان که در راه ما مجاهده کردند راه روشن به ایشان می نمائیم «لیس العلم بکثره التعلم و انما هو نور یقذفه الله فی قلب من یشاء» یعنی «علم، به کثرت درس خواندن بهم نمی رسد، بلکه آن نوری است که خدا می اندازد به هر دلی که خواهد».
فتحالله شکوفه محقق و نویسنده آبکناری: روستای آبکنار دو هزار هکتار است. این آبادی از سال ۱۳۰۷ هجری شمسی برق داشته. اولین دبستان ایران را همراه با تبریز در اینجا داشتیم. تا سالها در آبکنار هزار و پانصد دانشآموز وجود داشت و خیلیها از اطراف برای درس خواندن به اینجا میآمدند.
سید مجتبی نواب صفوی طلبهٔ ایرانی که پیش از انقلاب ۱۳۵۷ میزیست با درس خواندن دختران مخالف بود و یک بار به زور با هدف تخریب وارد مدرسهٔ دخترانهای به نام ایران دخت شده بود و میخواست آن را به حوزه علمیه تبدیل کند به همین جرم هم به دو سال حبس تأدیبی و هزار ریال غرامت نقدی محکوم میشود.
جلال آل احمد در ۱۱ آذر ۱۳۰۲ در خانوادهای مذهبی در محلهٔ سیدنصرالدین شهر تهران به دنیا آمد. وی پسرعموی سید محمود طالقانی بود. خانوادهٔ او اصالتاً اهل شهرستان طالقان و روستای اورازان بود. دوران کودکی و نوجوانی جلال در نوعی رفاه اشرافی روحانیت گذشت. پس از اتمام دوران دبستان، پدر جلال، سیداحمد طالقانی، به او اجازهٔ درس خواندن در دبیرستان را نداد اما او تسلیم خواست پدر نشد.
او در مصاحبهای در پاسخ به این پرسش که خوانندگی را چگونه آغاز کرد میگوید: «از زمان چهار پنج سالگی، رادیو به ایران آمده بود ولی ما آنقدر بودجه نداشتیم که یک رادیو بخریم. ضمن اینکه هنوز برق هم به همه جا نیامده بود. به موسیقی گوش میکردم و آن را دوست داشتم. تفریح من در خانه خواندن بود، ضمن اینکه بارها هم گفتهام که از کلاس سوم دبستان در مدرسه صبحها سر صف، قرآن با قرائت اجرا میکردم. خب این هم برای خودش یک نوع خوانندگی است. در سن ده یازده سالگی، رادیو و خوانندگانی بودند و مرتب فکر و ذکر من به غیر از مسئلهٔ درس خواندن، خوانندگی بود. در خانه برای همکلاسیهایم و همینطور برای بچهمحلها میخواندم».
چنان تنبل به وقتِ درس خواندن که هم خود را کسل سازند و هم من
با اینکه بندورا به روانشناسی بالینی علاقهداشت، تحت تأثیر اسپنس، شاهد دقت و صرامت تحقیقات تجربیشد و از نزدیک شاهد مفهومپردازی نظری اسپنس دربارهٔ یادگیری شد. در آن زمان، مفاهیم اسپنس، نیرویی غالب در روانشناسی بود. بندورا در ۱۹۵۱ فوقلیسانس و در ۱۹۵۲ دکترای روانشناسی بالینی را از دانشگاه آیووا دریافت کرد. علاوه بر شاگردی نزد استاد بزرگی مثل اسپنس، درس خواندن در دانشگاه آیووا یک تأثیر مهم دیگر در زندگی بندورا داشت. او در آنجا با همسر آینده خود، ویرجینیا وارنز، آشنا شد.
اما اینک به همت دستاوردهای تکنولوژی امکان درس خواندن در این دانشگاه را برای همه میسر میشود.
پدر آقا نجفی قوچانی علاقه زیادی به تحصیل فرزندان خود داشت. او آقا نجفی قوچانی را در سنین پایین برای درس خواندن به مکتب روستای خسرویه فرستاد، به همین خاطر آقا نجفی قوچانی قبل از هفت سالگی کل قرآن را یکبار ختم کرده بود. وی در مدت کوتاهی دروس معمول فارسی و عربی و مقدمات آن زمان را در مکتبخانه روستا به پایان رساند. او همچنین درسهایی مانند ادبیات، هندسه و حساب را در آنجا فرا گرفت. تا اینکه در ۱۳ سالگی، پدرش او را برای تحصیلات بیشتر به قوچان فرستاد.
به لوح اول «الفبا » تا نخوانی ز قرآن درس خواندن کی توانی
آلنی-مارال سخت مشغول درس خواندن در دانشگاه بودند و با سرعت زیادی در عرصه سیاست هم وارد میشدند. هر دو در رشتههای تحصیلی خود، رتبههای اول را در دانشگاه داشتند. از بعد از سخنرانی آلنی آوازه این زن و شوهر در همه جا پیچیده بود.
مرا دیوانه کرد این درس خواندن نمیدانم چه میخواهید از من