ابتداع
معنی کلمه ابتداع در فرهنگ معین
معنی کلمه ابتداع در فرهنگ عمید
۲. بدعت.
معنی کلمه ابتداع در فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) نو ظهور آوردن چیز نو آوردن نو نهادن . ۲ - ( مصدر ) اهل بدعت شدن .
معنی کلمه ابتداع در ویکی واژه
بدعت نهادن.
جملاتی از کاربرد کلمه ابتداع
بر وفق شرع است یا بر وفق طبع؟ اتّباع است یا ابتداع، اخلاص است یا ریاء؟ این تفکر است که در خبر میآید
ابتداع جمله بر توحید او است مغز شد توحید جز توحید پوست
«إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً واحِدَةً» معبود کم واحد، نبیّکم واحد، و شرعکم واحد، فلا تسلکوا بنیات الطرق فتطبحوا فی اودیة الضّلالة و علیکم باتّباع سلفکم و احذروا موافقة ابتداع خلفکم. «وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ» و اعرفوا قدری و احفظوا فی جریان التقدیر سرّی و استدیموا بقلوبکم ذکری، تجدوا فی مآلکم غفری و تحظّوا بجمیل برّی. مفهوم این آیت حثّ مؤمنانست بر راه سنت و جماعت رفتن و در دین اقتدا بسلف کردن و از تأویل و تصرّف اهل بدعت پرهیز کردن.