معنی کلمه شبکوک در لغت نامه دهخدا
همچو شبکوکی کنم من ذکر و بانگ
تا رسد از بامهایم نیم دانگ.مولوی.زهی جوفروشان گندم نمای
جهانگرد و شبکوک خرمن گدای.سعدی.رجوع به شبکو شود. || ساعت که مبداء آن شب هنگام گیرند و میزان کنند و گذارند تا کار کند.
شبکوک
همچو شبکوکی کنم من ذکر و بانگ
تا رسد از بامهایم نیم دانگ.مولوی.زهی جوفروشان گندم نمای
جهانگرد و شبکوک خرمن گدای.سعدی.رجوع به شبکو شود. || ساعت که مبداء آن شب هنگام گیرند و میزان کنند و گذارند تا کار کند.
معنی کلمه شبکوک در فرهنگ معین
معنی کلمه شبکوک در فرهنگ عمید
۲. درویشی که شب روی بلندی مانند پشته یا درخت می رفت و به آواز بلند مردم را دعا می کرد و صدقه می خواست: زهی جوفروشان گندم نمای / جهانگرد شبکوک خرمن گدای (سعدی۱: ۱۲۶ ).
معنی کلمه شبکوک در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه شبکوک
همچو شبکوک شب روم بیرون بو که چیزی دهد مرا بیچون
همچو شبکوکی کنم شب ذکر و بانگ تا رسد از بامهاام نیم دانگ
زهی جو فروشان گندم نمای جهانگرد شبکوک خرمن گدای