شب کلاه
معنی کلمه شب کلاه در فرهنگ معین
معنی کلمه شب کلاه در فرهنگ عمید
معنی کلمه شب کلاه در فرهنگ فارسی
معنی کلمه شب کلاه در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه شب کلاه
سرکار خواجه باشی را بنده ام و به یکتائی پرستنده. دو نامی نامه و چند لوله تریاک و یکی شب کلاه بر دست دو تاتار اندر سرین چشم سپار افتاد، و روان ستایشگزار آمد: «چنین کنند بزرگان چو کرد باید کار» . آنچه هنگام بدرود خواستم و دیگر چیزها نیز که به نامه و پیام افزوده شد، و از این پس نیز هوس خواهم پخت، بی دریغانه فراهم، و تهی از آنکه سرکار دوست شرم فرو گذاشت کشد، و خاکسار رنج آزمای، چشمداشت گردد؛ روانه فرمای.
کلاه دو پر نیز با شب کلاه عسس بودش و شحنه بارگاه
چادر عصمت چو بردند از سر زینب، فکند شب کلاه خسروی در چرخ از سر آفتاب
چرکین عمامه، وصله قبا، پاره شب کلاه اشتر قواره، خیره نگه، چهره قنبری
که برفروخت رخ ازمی که می شکست امشب کلاه گوشه به گردون ستاره وار سپند