شب تاز

معنی کلمه شب تاز در لغت نامه دهخدا

شب تاز. [ ش َ ] ( اِمص مرکب ) شبیخون و آن تاختی است بی خبر و غافل که در شب بر سر دشمن زنند. ( برهان ). شبیخون. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ).

معنی کلمه شب تاز در فرهنگ معین

( ~ . ) (اِمص . ) تاخت ناگهانی در شب ، شبیخون .

معنی کلمه شب تاز در فرهنگ عمید

تاخت وتاز در شب، تاخت ناگهانی در شب بر دشمن، شبیخون.

معنی کلمه شب تاز در فرهنگ فارسی

( اسم ) شب تاختن شبیخون .
شب تازی، تاخت وتازشب، شبیخون، تاخت ناگهانی شب

معنی کلمه شب تاز در ویکی واژه

تاخت ناگهانی در شب، شبیخون.

جملاتی از کاربرد کلمه شب تاز

یک امشب تازه داریم این نفس را که بر فردا ولایت نیست کس را
هر چند لاغریم ولیکن ز روز و شب تازد دو اسبه دور فلک در شکار ما
ای شب تازان چو ز هجران طناب علت خوابی و تو را نیست خواب
با رخ و زلف خود آن بت روز و شب تازه دارد کفر و ایمان همه
ندانستم که هم از نیمه‌شب تازد برون خورشید که نگذارد ز غیرت ماه را تا صبحگاه اینجا
بزرگی است شب تاز و تیر و سیاه نه پروین در او پرتو افکن نه ماه
عمر، چون اوراق بی شیرازه بود این گل پژمرده، دیشب تازه بود
همه شب تازه کنم داغ تو را در بر خویش چمن لاله تماشا کنم از بستر خویش
برخیز که بیداری شب تازه کند جان هر روز ازین روی جوانست دم صبح
گل عز تو بر درخت بقا روز و شب تازه و فنا مزکوم