معنی کلمه شاکار در لغت نامه دهخدا
گناهی ندارم بهانه نهی
چو شاگرد شاکار چندم دهی.فردوسی ( شاهنامه عبدالقادر شماره 1575 ).نکنی طاعت و آنگه که کنی سست و ضعیف
راست گویی که همه سخره و شاکار کنی.کسائی ( از لغت فرس اسدی ).|| و در فرهنگ بمعنی فریب و دعای عظیم باشد. ( فرهنگ سروری ). || شاگرد و تلمیذ. ( ناظم الاطباء ). || نوکر و خدمتکار. ( ناظم الاطباء ). || سئیس. ( ناظم الاطباء ). و سئیس مأخوذ از تازی بمعنی نگهبان اسب است. ( از ناظم الاطباء ). سه معنی اخیر مخصوص به این فرهنگ است.