شاعره

معنی کلمه شاعره در لغت نامه دهخدا

( شاعرة ) شاعرة. [ ع ِ رَ ] ( ع ص ) تأنیث شاعر. زنی که شعر گوید. ( ناظم الاطباء ). زن شاعر قافیه گوی. ( مهذب الاسماء ). ج ، شَواعِر و شاعرات. رجوع به شاعر شود. || کلمة شاعرة؛ ای قصیدة. ( تاج العروس ). || ( اِ ) نشانهای حج و طاعتها که آنجا کنند. ( مهذب الاسماء ). رجوع به شعار و شعارالحج شود.

معنی کلمه شاعره در فرهنگ معین

(عِ رَ یا رِ ) [ ع . شاعرة ] (اِفا. ) زنی که شعر گوید.

معنی کلمه شاعره در فرهنگ عمید

= شاعر

معنی کلمه شاعره در فرهنگ فارسی

( اسم ) مونث شاعر زن چامه سرا زنی که شعر گوید جمع : شاعرات . یا قوه ( قوت ) شاعره . قوه رداکه شعور .

جملاتی از کاربرد کلمه شاعره

آغابیگم آغا عمه خورشیدبانو ناتوان، از شاعره‌های قفقاز بود که او نیز به فارسی و ترکی شعر می‌سرود.
قال فقام الا قرع بن حابس، فقال ان محمد المؤتی له و اللَّه ما ادری ما هذا الامر تکلم خطیبنا فکان خطیبهم احسن قولا و تکلم شاعرنا فکان شاعرهم اشعر و احسن قولا. ثم دنا من النبی (ص) فقال اشهد ان لا اله الا اللَّه و انک رسوله فقال له النبی (ص): ما یضرّک ما کان قبل هذا، ثم اعطاهم (ص) و کساهم.
رستم گیو در ۱۵ مهر ۱۳۵۹ در سن ۹۲ سالگی در ایالت کالیفرنیای آمریکا درگذشت. توران شهریاری شاعره معاصر به مناسبت مرگ گیو شعری سرود و در مجلس یادبود او خواند. انجمن زرتشتیان تهران به مدت سی سال آیین یادبود او را برگزار کرد. در شهریور ۱۳۸۸ مراسم یاد بودی برای رستم گیو در رستم باغ برگزار شد و جمعی از زرتشتیان و ساکنان رستم باغ در آن حضور داشتند.
در اینجا، به عنوان مثال، یک نمونه از مشاعره خسته قاسم و لزگی احمد را می‌آوریم.
شاعره باکره مخفی سخن دختر شه شهره به زیب‌النساست
در نوشته‌های خاورشناسان به دو دلیل از دقیقی یاد شده. در جای‌هایی که سخن از ادبیات فارسی و شاعرهای این زبان است، چون دقیقی از پیشگامان شعر فارسی بوده نامش در میان دیگر شاعرها آورده می‌شود. مناسبت دیگر آن است که کسانی که به جستجو در زندگانی فردوسی پرداخته‌اند، همچنان به دلیل اینکه بخشی از شاهنامه سرودهٔ دقیقی است، از پژوهش دربارهٔ او نیز سر باز نزده‌اند. در اینجا برخی از مهم‌ترین پژوهش‌هایی که خاورشناسان دربارهٔ دقیقی انجام داده‌اند را به کوتاهی می‌آوریم. این مطالب برگرفته از مقالهٔ ایرج افشار است که در سال ۱۳۵۵ خورشیدی چاپ شده‌است.
او همانند بیشتر شاعرها برای سرودن شعرهای خود از دورن و احوالات خود الهام می‌گرفت. اولین شعر خود را در کودکی نوشت وی شعرهای خود را برای کسی نمی‌خواند حتی از دوستان نزدیک خود هم پنهان می‌کرد. نخستین شعرهایش در، ۲۱ ژانویه سال ۱۹۳۲، در مجله مکتب ترکیه منتشر شد.
مشاعره‌هایی از او و مهستی گنجوی به جا مانده که آقا بزرگ تهرانی از آن‌ها به عنوان دیوان تاج‌الدین احمد گنجوی یاد کرده‌است. یک نسخه خطی سده ۹ق از این مجموعه، آمیخته با حکایت‌های منثور یافت شده که حاوی ۱۸۵ رباعی به نام پورخطیب و ۱۱۰رباعی به نام مهستی و ۶۵ رباعی از دیگران، همراه با چند قطعه و یک لغز است. تعدادی دیگر از اشعار او نیز، در کتاب نزهة المجالس نوشته حاج خلیل شروانی ذکر شده‌است.
قوله تعالی: وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ الآیة... روی عن وهب بن منبه قال: اوحی اللَّه عز و جل الی آدم ع أنا اللَّه ذو بکة اهلها جیرتی، و زوارها و فدی و اضیافی و فی کنفی، اعمّره باهل السماء و اهل الارض، یأتونه افواجا شعثا غبرا، یعجّون بالتکبیر عجیجا، و یضجّون بالتلبیة ضجیجا، و شجون الدماء شجا، فمن اعتمره لا یرید غیره، فقد زارنی و ضافنی و وفد الیّ، و نزل بی، و حق لی ان اتحفه بکرامتی، اجعل ذلک البیت و شرفه و ذکره و سناه و مجده لنبی من ولدک یقال له ابراهیم ارفع به قواعده، و اقضی علی یدیه عمارته، و انبط له سقایته، و اریه حلّه و حرمه، و اعلمه مشاعره، ثم یعمّره الامم من بعده حتی ینتهی الی نبیّ من ولدک یقال له محمد، هو خاتم النبیین فاجعله من سکّانه و ولاته و حجّابه و سقاته، فمن سأل عنّی یومئذ فانا مع الشعث الغبر الموفین بنذورهم، المقبلین الی ربهم.» معنی حدیث آنست که خداوند بزرگوار کردگار نامبردار بآدم صفی وحی فرستاد، که ای آدم منم خداوند جهان و جهانیان، آفریدگار همگان، پادشاه کامران، منم خداوند بکة، نشینندگان در آن همسایگان منند، و زوّار آن وفد من‌اند، و مهمانان من اند، و در پناه من اند، باهل آسمان و زمین آبادان دارم و بزرگ گردانم این بقعه، تا از هر سویی و هر قطری جوک جوک می‌آیند مویهاشان از هم بر کرده، و رویها گرد گرفته از رنج راه، تکبیر گویان و لبیک زنان، روی بدان صحرای مبارک نهاده، و بخون قربان زمین آن رنگین کرده، ای آدم! هر که این خانه را زیارت کند، و در آن مخلص بود، وی مهمان منست، و از کسان منست، و از نزدیکان بمن است. سزای جلال من آنست که وی را گرامی کنم، و با تحفه رحمت و عطاء مغفرت باز گردانم، ای آدم! در فرزندان تو پیغامبریست نام وی ابراهیم، خلیل من و گزیده من، بدست وی بنیاد این خانه بر آرم، و عمارت فرمایم، و شرف آن پیدا کنم، و سقایه آن پدید آرم، و حرم آن را نشان کنم، و پرستش خود در آن وی را بیاموزم. پس از وی جهانیان را فرا عمارت آن دارم، و توقیر و تعظیم آن در دلشان نهم، تا نوبت به محمد عربی رسد، خاتم پیغامبران، و چراغ زمین و آسمان، مولد و منشأ وی گردانم، مهبط وحی منزل کرامت وی کنم، سقایة و نقابة و ولایت آن بدست وی مقرر کنم، وانگه مؤمنانرا از اطراف عالم عشق آن در دل نهم، تا سر و پای برهنه، ضیاع و اسباب بگذاشته، جان بر کف دست نهاده، مویها از هم بر کرده، رویها گرد گرفته، همی روند و گرد آن خانه طواف میکنند، و از ما آمرزش میخواهند. ای آدم! هر که ترا پرسد از ما که تا با ایشان چکنم؟ گوی که من بعلم با ایشانم، موجود نفس و حاضر دل ایشانم، و آن درد ایشان را درمانم، از دیده‌هاشان نهانم، اما جانهای ایشان را عیانم.
در امالی صدوق از جعفر صادق داستان نزدیک به نوع اول (آنچه در تفسیر کشاف آمده) بیان شده‌است. در تفسیر مجمع البیان نیز داستان کمی مبسوط‌تر و با اضافاتی از جمله اینکه: بچه‌ها هم گفتند ما نیز سه روز روزه خواهیم گرفت و… آمده‌است. در منابع اهل سنت، جابر جوفی -از تابعین محمد- و ابن‌عباس، ماجرای اطعام توسط علی بن ابی‌طالب را با تفاوت‌هایی و به صورت نوعی مشاعره نقل کرده‌است. امینی، محقق شیعه، نزول آیه اطعام در شان اهل بیت محمد را از آن جهت حائز اهمیت دانسته که پیامبر اسلام در این واقعه دخالتی نداشته و این آیه تنها در شأن اهل بیت او نازل شده‌است.
با وجود اختلاف‌ها در تاریخ مرگ ابن یمین، روز شنبه، هشتم ماه جمادی الآخر سال ۷۶۹ ه‍.ق را تاریخ مرگش عنوان کرده‌اند. منابع دیگر بین دو سال ۷۴۳ و ۷۴۵ ه‍.ش در اختلاف هستند. از احوالات شخصی و خانوادگی ابن یمین، اطلاعات دقیقی در دست نیست. در جایی از اشعارش سه تا چهار فرزند را برای خود مدعی است ولی تنها ۲ نام از فرزندانش را نام می‌برد. او را فردی ادیب و شاعر توصیف کرده‌اند که از دوران نوجوانی توسط پدرش به مشاعره و مناظره واداشته می‌شد.
با انوری مه کنم و ازرقی چرخ هر ساعتی که حکم تو باشد مشاعره
شعرها و نوشته‌های این شاعره و روزنامه‌نگار در بیش از پنج کتاب منشتر شده‌است.
قوت شاعرهٔ من سحر از فرط ملال متنفر شده از بنده گریزان می‌رفت