شاشو

معنی کلمه شاشو در لغت نامه دهخدا

شاشو. ( اِ ) گیاهی است که تخمش بکار برند دوا را. ( شرفنامه منیری ). نام گیاهی است که تخم آن را دردواها بکار برند. ( فرهنگ جهانگیری ) ( برهان ). گیاهی است که تخمش دواست. ( فرهنگ رشیدی ).
شاشو. ( ص نسبی ) آن که بسیار شاشد در خواب. شخصی را گویند که پیوسته بخود شاشد. ( برهان ). درعرف عوام کودکی را که در خواب شاشد گویند.( انجمن آرای ناصری ). کسی خاصه کودکی که بسیار بشاشدو خود را تر کند و خودداری نتواند کردن. بُوَلَه.

معنی کلمه شاشو در فرهنگ معین

(ص فا. ) ۱ - آن که عادت به شاشیدن در بستر یا شلوار خود دارد. ۲ - (کن . ) تنبل ، ترسو.

معنی کلمه شاشو در فرهنگ عمید

۱. ویژگی کودکی که بی اختیار بشاشد و لباس خود را تر کند.
۲. [مجاز] کثیف.

معنی کلمه شاشو در فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه غالبا و بی اختیار بشاشد .
گیاهی است که تخمش بکار برند دوا را نام گیاهی است که تخم در دوا ها بکار برند

معنی کلمه شاشو در ویکی واژه

آن که عادت به شاشیدن در بستر یا شلوار خود دارد.
تنبل، ترسو.

جملاتی از کاربرد کلمه شاشو

شعرای شیرین سخن و عالی قدری چون تیتسیان تابیدزه، یوسب گریشاشویلی، ایراکلی آباشیدزه، سیمون چیکووانی و غیره از سخن سرایان بزرگ گرجستان، تجدید حیات یافته‌اند. نشر ادبی و هنری گرجستان توسط یک سلسله آثار و مصنفات قابل توجه، غنای بیشتری یافته‌است. ادبیات گرجی با زندگی مردم و منافع آن‌ها علائق واحدی دارد و به‌طور دائم در حال تکامل است.