شأو

معنی کلمه شأو در لغت نامه دهخدا

شاو. ( ص ) بمعنی خالص چنانکه زر شاو بمعنی زر خالص است. ( از غیاث اللغات ). اما صحیح کلمه ساو است با سین مهمله. ( حاشیه غیاث اللغات چ دبیرسیاقی ). رجوع به ساو شود.
شأو. [ ش َءْوْ ] ( ع اِ ) سبد و زنبیل. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || مهار ناقة. || پشکل. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || لای کشیده شده از چاه. ( از اقرب الموارد ). خاک چاه. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). خاکی که از چاه بیرون آرند. ( دهار ). || غایت هر چیزی ونهایت آن و تک. ( منتهی الارب ). حد هر چیزی و نهایت آن. ( از اقرب الموارد ). غایت چیزی و پایان. ( دهار ).
شأو. [ ش َءْوْ ] ( ع مص ) درگذشتن و سبقت نمودن. ( منتهی الارب )( از اقرب الموارد ). شأوت ُ القوم شأواً؛ اذا سبقتهم. ( تاج العروس ). || بشگفت آوردن کسی را. || خاک از چاه برکشیدن. ( منتهی الارب ). نزع من البئر شأوا کثیراً؛ از چاه خاک بسیار درکشید.

معنی کلمه شأو در فرهنگ معین

( شأو ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) سبقت گرفتن . ۲ - کندن . ۳ - (اِ. ) غایت هر چیز. ۴ - تک ، ته . ۵ - مهار شتر. ۶ - به شکل شتر. ۷ - خاک چاه . ۸ - زنبیل .

معنی کلمه شأو در فرهنگ فارسی

نویسنده ایرلندی (و.دوبلین ۱۸۵۶- ف.۱۹۵٠ م . ) . وی در خانواده ای تهیدست متولد شد. در کودکی عشق بموسیقی را از مادر هنرمند خویش ارث برد.پس از تحصیل اندک برای امرار معاش به کار های مختلف مشغول شد . سپس در لندن در روزنامه ای بکار پرداخت و با نوشتن مقالات معاش خود را تامین میکرد. در سال ۱۸۷۹ بتحریر داستان و نمایشنامه آغاز کرد . در سال ۱۸۸۲ بفعالیتهای سوسیالیستی پرداخت . برنارد شاو در نمایشنامه قویتر از داستان است . وی در نمایشنامه های خود افراد جامعه را با همه درد ها و رنجها و تیرگیهای درونی نشان میدهد . نویسنده ای واقع بین است و آثار او با بذله گویی و طنز توام میباشد . از نمایشنامه های اوست لاس زن شغل بانو وارن مرد سرنوشت شاگرد شیطان قیصر و کلئو پاتر بشر و فوق بشر سرگرد باربارا پیگما لیون کاترین بزرگ ژاندارک مقدس روزهای طلایی شارل شاه از داستانهای کوتاه وی عشق در میان هنر پیشگان شغل کاشل بایرون یک سوسیالیست غیر اجتماعی را باید نام برد . شاو رساله ها و کتبی درباره سوسیالیسم نوشته که از آن جمله است : فابیانیسم و امپراتوری راهنمای زن باهوش بسوی سوسیالیسم و سرمایه داری .
در گذشتن و سبقت نمودن یا بشگفت آوردن کسی را .

معنی کلمه شأو در ویکی واژه

سبقت گرفتن.
کندن.
غایت هر چیز.
تک، ته.
مهار ش
به شکل ش
خاک چاه.
زنبیل.

جملاتی از کاربرد کلمه شأو

حیف بود بگوش تو، نغمه ی نی بمطربی؛ عیب بود بهوش تو، نشأو می بمسکری!