سیکی خوار. [ سی / ی َ خوا / خا ] ( نف مرکب ) سیکی خوارنده. سیکی خواره. آنکه شراب مثلث خورد. نوشنده سیکی. || شرابخوار. باده نوش. ( فرهنگ فارسی معین ) : ای پسر می گسار، نوش لب و نوش گوی فتنه بچشم و بخشم فتنه به روی و به موی ما سیکی خوار نیک تازه رخ وصلحجوی تو سیکی خوار بد جنگ کن و ترشروی.منوچهری.
معنی کلمه سیکی خوار در فرهنگ معین
( ~ . خا ) (ص فا. ) شرابخوار.
معنی کلمه سیکی خوار در فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - آن که شراب مثلث خورد نوشنده سیکی . ۲ - شرابخوار باده نوش .
معنی کلمه سیکی خوار در ویکی واژه
شرابخوار.
جملاتی از کاربرد کلمه سیکی خوار
شب شد، به مستان اندکی تریاک بیداری بده رندان سیکی خواره را گر ساغری داری، بده
ما سیکی خوار نیک، تازه رخ و صلحجوی تو سیکی خوار بد، جنگ کن و ترشروی