سیچان
معنی کلمه سیچان در فرهنگ فارسی
معنی کلمه سیچان در دانشنامه عمومی
معنی کلمه سیچان در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه سیچان
قابض تو که به تهدید و وعید ارتفاع همه سیچان بستد
جهاندار با ره بسیچان خویش ره آورد چشم از ره آورد پیش
سئرچه دن سیچاندان آرتیق ، توری بیز قوراندا دوشمز آمما شئر تورون قوراندا ، فیل یا کرگدن دوشوبدی
۳. حروف (ق) و (گ) مانند گذشته باقیماندهاند و از بین نرفتهاند؛ مانند: سیچقان (سیچان = موش)، تاووشقان /تؤوشقان (دؤوشان = خرگوش)، یونگ (یون = پشم)، قیسقه (قیسسا = کوتاه)، کورگئگ (کوره ک = پارو).