سینه کردن

معنی کلمه سینه کردن در لغت نامه دهخدا

سینه کردن. [ ن َ / ن ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تفاخر کردن. فخر نمودن. ( برهان ). کنایه از تفاخر کردن. ( آنندراج ) :
چو ز پهلوی غمت دل نخورد جز جگری
تو مکن سینه که چون من نبود دلداری.رفیعالدین لنبانی.سینه مکن به بستن دل زآن قبل که تو
دل بسته ای نه ملک خراسان گشاده ای.مجیرالدین بیلقانی.ملک بدین کار و کیایی تراست
سینه کن این سینه گشایی تراست.نظامی.سینه میکرد از سپهداری خویش
لاف میزد از کله داری خویش.عطار. || راندن چنانکه غارتگری گله را یا نخجیروان دسته شکاری را یا ستوربان در چراگاه خیلی اسب برهنه را. ( یادداشت بخط مؤلف ).
- سینه کردن تیر ؛ ( اصطلاح تیراندازان ) آن باشد که چون تیری بیندازند بر زمین خورد و از آنجا خیز کرده بجای دیگر افتد. گویند این تیر سینه کرد. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( از بهار عجم ) :
کنون که تیر فلک سینه کرد سینه بدزد
بجست برق بلا نم در آبگینه بدزد.ملا ملک قمی ( از آنندراج ).

معنی کلمه سینه کردن در فرهنگ معین

( ~ . کَ دَ )(مص ل . )۱ - اصطلاحی است در تیراندازی ، وقتی که تیر بعد از اصابت به زمین کمانه کرده به جای دیگر پرت می شود. ۲ - تفاخر کردن ، مغرور شدن .

معنی کلمه سینه کردن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - در اصطلاح تیراندازان آن باشد که چون تیری بیندازند بر زمین خورد و از آن جا خیز کرده به جای دیگر افتد ۲ - تفاخر کردن فخر نمودن .

معنی کلمه سینه کردن در ویکی واژه

اصطلاحی است در تیراندازی، وقتی که تیر بعد از اصابت به زمین کمانه کرده به جای دیگر پرت می‌شود.
تفاخر کردن، مغرور شدن.

جملاتی از کاربرد کلمه سینه کردن

درون سینه کردن کینهٔ خویش نهانی مهر او در سینهٔ خویش
عبرتی باید شما را از جوانان پروس کز برای حفظ مادر سینه کردندی هدف
ماده اولیه منیزیم در این واکنش اکسید منیزیم است که با چند روش قابل دستیابی است. در تمام موارد، مواد اولیه باید با روش کلسینه کردن آب و دی‌اکسید کربن حذف کنند، که در دمای واکنش به حالت گاز در می‌آید، در فضای اطراف بخار منیزیم قرار دارد و به دنبال برگشت واکنش است.