سیم زده
معنی کلمه سیم زده در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه سیم زده
جائی که خطر ندارد آنجا نه سیم زده نه زر کانی
سپید سیم زده بود و در و مرجان بود ستارهٔ سحری بود و قطره باران بود
لاف با لطف بناگوش تو چون سیم زده ست زر پی عذر چرا حلقه شد و گوش گرفت
بادیه بحر و بر آن بحر، چو باران ز حباب قبهٔ سیم زده حله و احیا بینند