سیاهدانه

معنی کلمه سیاهدانه در لغت نامه دهخدا

سیاه دانه. [ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) شونیز است که به فارسی سیاه بیرغ گویند. ( فهرست مخزن الادویه ) ( تحفه حکیم مؤمن ). حبةالخضراء. نانخواه. نانخه. نانخاة. نانوخیه. ( یادداشت بخط مؤلف ). شونیز یا سیاه دانه دارای پنج تا هشت گلبرگ و دانه های سیاه رنگ آن از پنج تا هشت است و دانه های سیاه رنگ آن در برگه های وسط گل قرار گرفته و بوی مخصوصی دارد. ( گیاه شناسی گل گلاب ص 200 ).

معنی کلمه سیاهدانه در فرهنگ عمید

= شونیز

معنی کلمه سیاهدانه در فرهنگ فارسی

گیاهی است از تیره آلالگان جزو خربقیها که پوشیده از کرکهای ظریف است و برخی گونه ها ممکن است فاقد کرک باشد . این گیاه به طور خودرو و دراکثر نقاط و از جمله ایران میروید . برگهایش دارای تقسیمات باریک و گلهایش منفرد و دانه اش تیره رنگ و سه گوش و دارای بویی مخصوص است . ارتفاع آن تا ۴٠ سانتیمتر می رسد و گلهایش آبی رنگند . سیاه دانه را نانوایان برای خوشمزگی نان در موقع پخت روی آن میریزند .

معنی کلمه سیاهدانه در دانشنامه آزاد فارسی

(یا: شونیز) گیاهان متعلق به جنس Nigella از تیرۀ آلاله. این گیاهان، یکساله، دارای برگ هایی با تقسیمات شانه ای عمیق، گل هایی با پنج کاسبرگ رنگین و بسیار درازتر از گلبرگ ها و پنج تا هشت عدد گلبرگ با ناخنک نوشجایی می باشند. از این جنس هفت گونه در مناطق مختلف ایران می روید. استفاده از انواع دارویی سیاه دانه مخصوصاً از قدیم الایام بین ملل مختلف معمول بوده است. بقراط و دیو سکوریدس از آن به عنوان گیاه دارویی نام برده اند. دانه سیاه دانه، اثر قاعده آور، ضد کرم، مسهل و زیادکنندۀ ترشحات شیر دارد.

جملاتی از کاربرد کلمه سیاهدانه

گرم کردن مفاصل با روغن های زیتون و سیاهدانه ورزش متداوم و سبک . عسل
گرم کردن مفاصل با روغن های زیتون و سیاهدانه ورزش متداوم و سبک . عسل . مصرف کم آلو