سپیجاب.[ س َ ] ( اِخ ) شهر معروف بماوراء النهر : ور آزاد شاه سپیجاب بود میان گوان دُرّ خوشاب بود.فردوسی ( شاهنامه چ بروخیم ص 686 ).بخارا و سغد و سمرقند و چاج سپیجاب و آن کشور وتخت و تاج.فردوسی ( شاهنامه چ بروخیم ص 574 ).رجوع به اسبیجاب و اسفیجاب و سنجاب و سپنجاب شود.
معنی کلمه سپیجاب در ویکی واژه
به قول شاهنامه کشور کاموس در برههای. و این سرزمین شاهنامهای ممکن است با ترکانچین مرتبط باشد. ز مرز سپیجاب تا دشت روم ..... سپاهی که بود اندر آباد بوم
جملاتی از کاربرد کلمه سپیجاب
احمد یسوی در روستای اسپیجاب (سَیرَم) قزاقستان امروزی به دنیا آمد. میتوان حدس زد که در نیمههای قرن پنجم متولد شدهاست. پدر او شیخ ابراهیم از معروفترین مشایخ اسپیجاب بود که با «عایشه خاتون» دختر «موسی شیخ» از خلفای خود ازدواج کرد و از این زن احمد و دختری دیگر متولد شد. خاندان او به محمد حنفیه، فرزند علی بن ابیطالب میرسد.
احمد یَسَوی (زادهٔ ۱۰۹۳ میلادی در روستای اسپیجاب (سَیرَم) قزاقستان امروزی، وفات ۱۱۶۶ میلادی یَسی) متصوف ترک، شاعر و بنیانگذار طریقت یسویه میباشد.
و بیاوردهام در روزگار امیر ماضی، رضی اللّه عنه، که بغراخان در روزگار پدرش- و آنگاه او را لقب یغان تگین بود- ببلخ آمد که بغزنین آید، بحکم آنکه داماد بود بحرّه زینب دختر امیر ماضی، رضی اللّه عنه، که بنام او شده بود تا بمعونت ما بخارا و سمرقند و آن نواحی از علی تگین بستاند، چنانکه از ما امید یافته بود، و جواب یافت که «باز باید گشت و دست یکی کرد که ما قصد سومنات داریم، چون از آن فارغ شویم و شما نیز خانی ترکستان بگرفتید، آنگاه تدبیر این ساخته آید.» و باز- گشتن یغان تگین متوّحشگونه از بلخ و پس از آن بازآمدن ما از غزو و گرفتن ایشان خانی و آمدن بجنگ علی تگین، چون برادرش طغانخان برافتاد و فرستادن از اینجا فقیه بوبکر حصیری را بمرو و جنگها که رفت و بصلح که بازگشتند که نخواست ارسلان خان که برادرش بغراخان مجاور ما باشد و نومیدی که افزود بغراخان را، چنانکه در بابی مفرد درین تصنیف بیامده است. و پس از آن فرانرفت که حرّه زینب را فرستاده آمدی که امیر محمود گذشته شد و امیر مسعود بتخت ملک نشست. و قدر- خان پس ازین بیک سال گذشته شد، ارسلان خان که ولی عهد بود خان ترکستان گشت و ولایت طراز و اسپیجاب و آن نواحی جمله بغراخان برادرش را داد و وی را این لقب نهاد و میان ایشان بظاهر نیک و بباطن بد بود.
سپیجاب و سغدش به گودرز داد بسی پند و منشور آن مرز داد
اسپیجاب و طراز از شهرهای سامانیان بودند. اسماعیل سامانی مردم زرتشتی طراز را به اجبار مسلمان کرد. در بعضی از کتابهای تاریخ مردم شهر طراز، مسلمان و فارسیزبان نام برده شدهاند.
سپیجاب تا آب گلزریون ز فرمان تو کس نیاید برون
دران مرز شاه سپیجاب بود که با لشکر و گنج و با آب بود
ز مرز سپیجاب تا دشت روم سپاهی که بود اندر آباد بوم
آل افراسیاب یا قرهخانیان که با نام ایلکخانیان نیز شناخته میشوند، دودمانی ترکنژاد بودند که از ۸۴۰ م تا ۱۲۱۱ م میلادی بر بخشهایی از آسیای میانه، از جمله ناحیهٔ اَسپیجاب و نواحی شمالی و جنوبی کوههای تیان شان حکمرانی میکردند.
آماج تواز بست بودتا به سپیجاب پرتاب تو از بلخ بود تا به فلسطین
به خارا و سغد و سمرقند و چاچ سپیجاب و آن کشور و تخت عاج
در ادبیات فارسی بهطور فراوان نام شهرهای اسپیجاب و طراز آمده است برای نمونه در شعر رودکی سمرقندی آمده است: