سودبخش

معنی کلمه سودبخش در لغت نامه دهخدا

سودبخش. [ ب َ ] ( نف مرکب ) مفید. منتج. مثمر. نافع. ( یادداشت بخط مؤلف ).

معنی کلمه سودبخش در فرهنگ فارسی

مفید منتج مثمر نافع

جملاتی از کاربرد کلمه سودبخش

نکوکار اگر به دارالبلا نیز رود زنده است و بدکار، زناده نیز اگر ماند، مرده است. قناعت تهیدستی را بپوشاند و بردباری امور را بانجام رساند. تدبیر، اندک را فزونی دهد. و آدمی را چیزی سودبخش تر از توکل به خداوند نیست.
ائتلاف طبقاتی یکی از ستون‌های باورهای فاشیسم است. بنیتو موسولینی گفته‌است که «فاشیسم نابرابری‌های میان انسان‌ها که سودبخش و غیرقابل تغییر است را می‌پذیرد» همچنین می‌گوید که در نظر گرفتن رتبه‌بندی اجتماعی چیزی است که مورد پذیرش همهٔ طبقه‌های اجتماعی است از این رو همهٔ طبقه‌های اجتماعی در حفظ آن باید همکاری کنند. هم اعضای طبقات پایین و هم طبقات بالا باید نقش شان را در جامعه بپذیرند و به وظایف خود عمل کنند.
خود مختاری شاخص عمومی سلامت است. مشخصه بسیاری از بیماری‌ها کاهش و فقدان خودمختاری به شیوه‌های گوناگون است. این مسئله باعث می‌شود خودمختاری هم نشانه رفاه و آسایش فردی و هم رفاه و آسایش شغلی باشد. این مقوله دارای نکات ضمنی برای ملاحظه و بررسی اصول اخلاق پزشکیست: " اینکه آیا هدف درمان و مراقبت بهداشتی خوب انجام دادن کاری و سود بردن فردیست؟ "و یا اینکه" هدف درمان و مراقبت بهداشتی خوب انجام دادن کاری برای دیگران و نفع جمعیست ؟" بنا به تعریف اصول اخلاقی یعنی تلاش برای پیدا کردن یک تعادل و موازنه سودبخش بین فعالیت‌های افراد و تأثیر آن بر روی یک جمع گروهی.
قائل به حرمت مطلق نیست و موسیقی و آلات آن را هم مثل سایر پدیده‌ها دو وجهی می‌داند که هم جنبه منفعت و سودبخشی دارد و هم می‌تواند مضر و آسیب‌رسان باشد مانند چاقو و امثال آن.