سه اسبه. [ س ِ اَ ب َ / ب ِ ] ( ص نسبی مرکب ) کنایه از تعجیل و شتاب. و کسی که در کارها تعجیل و شتاب کند و سبب آن آن است که چون شخصی خواهد که بتعجیل و زود بجایی رود سه اسب همراه میبرد تا هر کدام که مانده شوددیگری را سوار شود. ( برهان ) ( از فرهنگ رشیدی ) ( آنندراج ). کنایه از حمال زود رونده. ( غیاث ) : بگوش جان تو ناگه حدیث آن نرسید سه اسبه جامه تو تاختن بر آن آورد.کمال الدین اسماعیل ( از شرفنامه ).
معنی کلمه سه اسبه در فرهنگ معین
(س . اَ بِ ) (ق مر. ) شتابان ، تند.
معنی کلمه سه اسبه در فرهنگ فارسی
به تعجیل به شتاب . کسی که در کارها تعجیل و شتاب کند و سبب آن آنستکه چون شخصی خواهد که بتعجیل و زود بجایی رود سه اسب همراه میبرد تا هر کدام که مانده شود دیگرایرا سوار شود
جملاتی از کاربرد کلمه سه اسبه
سه اسبه لشکر غم بر سرم همی تازد گرم تو دست نگیری چگونه دارم پای؟
بدو گفت ز ایدر سه اسبه برو گزین کن یکی نامبردار گو
اگر چه رفت بظاهر سه اسبه همچو قلم بسر برید همی راه بارگاه ازل
با باغ مژده رسانید دوش پیک سحر که می رسد دو سه اسبه سپاه فصل بهار
سه اسبه لقمه چابک عنان چست رکاب ز کاسه تا بدهن منزلی شمارد دور
دو اسبه راند به آهنگ کین شیر خدای شهش سه اسبه فرستاد از جهان به سقر
بگوش جود تو ناگه حدیث آن برسید سه اسبه خامۀ تو تاختن بکان آورد