سعفه
معنی کلمه سعفه در فرهنگ عمید
۲. کچلی.
معنی کلمه سعفه در فرهنگ فارسی
دمش سر . ریش سر . شیرینه .
جملاتی از کاربرد کلمه سعفه
و قالت عائشة: «الجنّة سجسج لیس فیها برد و لا حرّ، ترابها الزّعفران» و قال الحسن: نخل الجنّة جذوعها ذهب و کربها زمرد و یاقوت و سعفها حلل، تخرج الرّطب امثال القلال احلی من العسل و ابیض من اللّبن.
فِیهِما فاکِهَةٌ وَ نَخْلٌ وَ رُمَّانٌ، انما اعاد ذکر النخل و الرمان و هما من جملة الفواکه للتفضیل و عن سعید بن جبیر عن ابن عباس قال نخل الجنة جذوعها زمرد اخضر و ورقها ذهب احمر و سعفها کسوة لاهل الجنة، منها مقطعاتهم و حللهم و ثمرها امثال القلال او الدلاء اشد بیاضا من اللبن و احلی من العسل، و الین من الزبد لیس له عجم کلما نزعت ثمرة عادت مکانها اخری و انهارها تجری فی غیر اخدود.