سریع السیر

معنی کلمه سریع السیر در فرهنگ معین

(سَ عُ سَّ ) [ ع . ] (ص مر. ) تندرو.

معنی کلمه سریع السیر در فرهنگ عمید

تندرو.

معنی کلمه سریع السیر در فرهنگ فارسی

تندرو : قطار سریع السیر . کگشتی السیر مقابل بطئ السیر .

معنی کلمه سریع السیر در فرهنگستان زبان و ادب

{express} [مشترک حمل ونقل] وسیلۀ نقلیۀ دارای حرکت سریع بدون توقف یا با توقف کم

معنی کلمه سریع السیر در ویکی واژه

تندرو.

جملاتی از کاربرد کلمه سریع السیر

کوه پیش عشق چون کاهی بود دل سریع السیر چون ماهی بود
روان شد مردم دیده که بوسد سم شبدیزش که آن ماه سریع السیر در عین شتاب آمد
شاه دانست ماهی که دیوانه از تاب مهرش بتیاب است دراین شهر است چون از دیدار دیوارش دیوانه را اینهمه شادمانی بهره است بحوالی آن شهر خرگاه برپا ساخت و در تفتیش و تجسس پرداخت قصه چندر بدن را سربسر بشنید و از قضیه حسب الواقع مخبر گردید نامه نوشتن بپدر چندر بدن آغاز کرد و برگ مواصلت ساز همایون چتری برفرق املا در عرصه انشا افراخت درخشان مهری از مشرق انشا در ساحت مدعا پرتو انداخت خلاصه مدعا و خاصه انشا آنکه در عرصه جلالت و سلطنت یادگار دودمان ما را از صلب خود سواریست یک تنه در میدان حسن و جمال و فضل و کمال گرم روجولان مدتیست که علم عاشقی برگوشه دل افراخته و کمند مهر ماهروئی که شمسه ایوان خاندان شماست زنار گردن جان ساخته مست شراب نازآن بت طناز شده و از خورد و خواب بکلی بینیاز شیوه امتنان و رویه احسان که پادشاهان را سزاوار است و خسروان را در خور رفتار آنستکه سرگشتگان وادی هجران را به ملک وصل جانان رسانند و لب تشنگان بوادی حرمان را زلال امید بکام جان چکانند خواهش و التماس ما مواصلت را تهیه اسبابست تافرمایش شما بر چه قانون و قیاس است چون برید سریع السیر نامه را نزد پدر چندر بدن رسانید گوهر تعظیم وتکریم بر فرق برید و نامه بسی افشاند منشی سرنامه را باز کرد و خواندن آغاز بر مضمون چون شاه را اطلاع حاصل شد در جواب بدین مقوله قائل شد که شاه را کلام آشنائی ملوکانه است لیکن افسوس افسوس که از کیش ما بیگانه است ما را صنم پرستی و طواف سومنات کاراست و او را سجده صمد و وقوف عرفات رفتار.