معنی کلمه سریدن در لغت نامه دهخدا سریدن. [ س ُ دَ ] ( مص ) لغزیدن. سُرخوردن. از سطحی مایل به پستی نشسته بزیر لغزیدن. ( یادداشت مؤلف ).سریدن. [ س َ دَ ] ( مص ) سرودن. ( آنندراج ). سرائیدن. ( ناظم الاطباء ).
معنی کلمه سریدن در فرهنگ فارسی سرخوردن، لیزخوردن، لغزیدن( مصدر ) سر خوردن لغزیدن : روی یخ سرید .سرودن . سرائیدن .