سرچین

معنی کلمه سرچین در لغت نامه دهخدا

سرچین. [ س َ ] ( ن مف مرکب ) خلاصه و برگزیده. ( آنندراج ). زبده و برگزیده و دست چین. ( غیاث ) :
هر یکی صدهزار قصه بکر
گل سرچین کلک غنچه فکر.زلالی ( از آنندراج ).بسکه دارد در پریشانی نزاکت کاکلش
هر کجا آشفتگی را دید سرچین میکند.مفید بلخی ( از آنندراج ).

معنی کلمه سرچین در فرهنگ معین

(سَ ) (ص مف . ) = سرچیده : ۱ - آن چه که با دست چیده باشند. ۲ - هر چیز خوب و مرغوب و برگزیده (میوه و غیره ).

معنی کلمه سرچین در فرهنگ عمید

۱. میوه یا چیز دیگر که آن را با دست چیده و انتخاب کرده باشند.
۲. میوۀ خوب و مرغوب که روی سبد و ظرف میوه بچینند.
۳. هر چیز برگزیده.

معنی کلمه سرچین در فرهنگ فارسی

میوه که بادست بچینند، میوه خوب ومرغوب
( صفت ) ۱ - آنچه که با دست چیده باشند . ۲ - هر چیز خوب و مرغوب و برگزیده ( میوه و غیره ) .
خلاصه و برگزیده زبده و برگزیده و دست چین .

معنی کلمه سرچین در ویکی واژه

سرچیده:
آن چه که با دست چیده باشند.
هر چیز خوب و مرغوب و برگزیده (میوه و غیره)

جملاتی از کاربرد کلمه سرچین

یکی ز طره سرچین نموده مشگ ختا یکی ز عقده گیسو گشوده ناقه چین
نهایت چون ندارد وصف زلف تو درین سودا سخن را فیض کن سرچین
در ظلمت زلف تو دل خضر شود گم از بسکه شکن در شکن و چین سرچین است
شاه بهرامشه که خنجر او از سران در مصاف سرچیند