سرستون
معنی کلمه سرستون در دانشنامه عمومی
سر ستون ها همچنین می تواند به شکل پیمایشی یا طومار پیچیده باشد همانند شیوه ایونی، این سه فرم اصلی سر ستون ها تقریباً در همهٔ پایتخت های باستانی وجود دارند، شیوه آمیخته که در قرن شانزدهم مقبولیت بسیار داشت نمونهٔ غالب و برگزیدهٔ اغلب بناهای پایتخت است که روشن ترین شاخص نمایش آن فرم طاق تیتوس می باشد که با تزئینات طومار پیچیده شیوهٔ ایونی و کنگر ( زینت ) همراه بود.
این شکل از طراحی و معماری سر ستون ها به شکل کلی و انبوه در مبحث سایه گذر قابل مشاهده است که اغلب برای تزئینات یک دست و متفق الشکل صورت می گیرد و در اغلب موارد روشن ترین شاخص سفارش معماری در جهت ساخت و ایجاد است، تطبیق و بررسی در این جزئیات می تواند نشان دهندهٔ تاریخ شکل گیری معماری ابنیه ها باشد.
معنی کلمه سرستون در دانشنامه آزاد فارسی
سرستون تخت جمشید
سرستون تخت جمشید
سرستون تخت جمشید
سرستون تخت جمشید
در معماری، سنگی که روی ستون، جرز، یا ستون نماقرار می گیرد و سطح بالایی آن پهن تر از قطر میل ستونتکیه گاه است. سرستون از سه بخش تشکیل می شود: عضو بالایی که تاوۀ سرستوننام دارد، و عنصری است که سطح اتکای سازۀ بالایی را تشکیل می دهد؛ بخش میانی که گلدانی یا بالشتکی سرستوننامیده می شود؛ و بخش پایینی که ابزار محدب ستوناست.
جملاتی از کاربرد کلمه سرستون
و از آنجا به شهر بیروت رسیدیم، طاقی سنگین دیدم چنانکه راه به میان آن طاق بیرون میرفت، بالای آن طاق را پنجاه گز تقدیم کردم، و از جوانب او تخته سنگ های سفید برآورده، چنانکه هر سنگی از آن زیادت از هزار من بود، و این بنا را از خشت به مقدار بیست گز برآوردهاند و بر سر آن استخوان های رخام برپا کرده، هر یکی هشت گز، چنانکه به جهد در آغوش دو مرد گنجد، و بر سر این ستونها طاقها زده است به دو جانب، همه از سنگ مهندم، چنانکه هیچ گچ و گل در آن میان نیست، و بعد از آن طاقی عظیم بر بالای آن طاقها به میانهٔ راست ساختهاند، به بالای پنجاه ارش، و هر تخته سنگی که در آن طان بر نهاده است هر یکی را هشت ارش قیاس کردم در طول و در عرض چهار ارش، که هر یک از آن تخمیناً هفت هزار من باشد، و اینهمه سنگها را کنده کاری و نقاشی خوب کرده، چنانکه در چوب بدان نیکویی کم کنند، و جز این طاق بنایی دیگر نمانده است بدان حوالی. پرسیدم که این چه جایست؟ گفتند: که شنیده ایم که این درِ باغ فرعون بوده است و بس قدیمست و همهٔ صحرای آن ناحیت ستون های رخامست و سرستونها و تن ستونها همه رخام منقوش مدّور و مربع و مسدس و مثّمن، و سنگ عظیم صلب که آهن بر آن کار نمی کرد و بدان حوالی هیچ جای کوهی نه، که گمان افتد که از آنجا بریدهاند، و سنگی دیگر همچو معجونی مینمود آنچنانکه سنگ های دیگر، مسخر آهن بود، و اندر نواحی شام پانصد هزار ستون یا سر ستون و ته ستون بیش افتاده است که هیچ آفریده نداند که آن چه بودهاست یا از کجا آوردهاند.
ساختمان اصلی آتشکده بر ارتفاعی حدود یک متر چهل سانت از زمین و در میان حیاط بزرگی که درختان همیشه سرسبز سرو و کاج آن را پوشانده، قراردارد. نگاره فروهر و سرستونهای سنگی آن زیبایی ویژهای بدان بخشیده و روبروی این بنا حوض آبی قرار دارد. اینکه آتشکدهها کنار آب باشند از خصوصیتهای آتشکدهها بودهاست.
سرستونهای سنگی جلو تالار ساختمان اصلی و سنگهای گلدار پای دیوارها کار هنرمندان اصفهانی است. این هنرمندان سنگها را در اصفهان تراشیده و سپس تا یزد بردهاند. نگار کاشیهای فروهر بر بالای سردر ورودی، کار هنرمندان کاشیکار یزدی است و معماری کل این بنا از معماری آتشکدههای پارسیان تأثیر پذیرفتهاست.[نیازمند منبع]
نقوش دوم استفاده از ستونهای مربعشکل باریک بود که به جای سرستون، مربع مسطحهایی روی آنها قرار داشتند. این ستونها بر طراحی مبلمان سی.اف.ای. وویزی تأثیر گذاشتند؛ و از طریق او چارلز رنی مکینتاش را تحت تأثیر قرار دادند. مکموردو از آنها برای معماری در خانۀ خود در شمارۀ ۸، خیابان پرایوت، انفیلد (۱۸۸۷ میلادی) و در خانهای برای هنرمند مورتیمر منپس، در شمارۀ ۲۵، کادوگان گاردنز، چلسی (۱۸۹۴–۱۸۹۳ میلادی) استفاده کرد، جایی که او آنها را در نوعی سبک ملکه آن گنجاند.
مقرنسها به دو سبک اجرا میشوند در هر مقرنس از پایین به بالا عناصر ریزتر و کوچکتر میشوند. مقرنس در نقاط مختلفی در سرستونها و گلوئیها و کتیبهها و چشمهطاقها کار میشود.
بخش میانی نمای بیرونی آرامگاه، با چهارستون به فاصلهٔ ۳٫۱۵ متر و سرستونهای کلهگاوی، سقف افقی ایوان را که چهار تیرک دارد بردوش گرفته و در وسط، دری به درون آرامگاه باز شدهاست. و چنانکه اشمیت متوجه شده، کاخ منقوش بر جبههٔ میانی آرامگاه در بیشتر خصوصیات همانند کاخ تچر است و همان را هم پادشاهان دیگر تقلید کردهاند. همانندی در خصوصیات کلی به شرح زیر است:
کاخ صدستون دومین کاخ وسیع تخت جمشید است که در شرق حیاط کاخ آپادانا قرار دارد. تالار مرکزی ۱۰۰ ستون (۱۰ در ۱۰) داشته است و از این روی به اسم صدستون مشهور است. برخی باستانشناسان آن را تالار تخت نامیدهاند زیرا یک بنای صد ستونی دیگر اما بسیار خردتر در میان خزانه تخت جمشید موجود است ولی چون نام صدستون بسیار معروف و از دیرباز متداول بوده است در کتابها به این نام به کار میرود. از همه سرستونهای تالار، تنها دو عدد باقی مانده بود که آنها را در دهه ۱۹۳۰ میلادی به شیکاگو بردهاند.
کاپیسا: سرزمین بگرام، که گمان میرود زمانی پایتخت شاهنشاهی کوشان بوده، در ولایت (استان) پَروان (کاپیسای قدیم) در نزدیکی کابل واقع است، متشکل از نمونههایی از هنر پیش از اسلام ات که پیشینهٔ آن به ورود کوشانیان در سدهٔ اول میلادی تا فرمانروایی هندوشاهیان (کابلشاهیان) در سدههای دوم تا هشتم میلادی برمیگردد. در کوهپایههای جنوب کابل دو معبد شیوَکی و گُلدره مستقر هستند که استوپههای آن با قدمت سدههای چهارم تا پنجم میلادی، با فریزهای (نوارههای مزین به نقوش) نیمدایرهای و سرستونهای سهتکهای تزئین داده شدهاند. در مسیر کوهستانی بین این دو پایگاه، منار چَکَری واقع است که معماری آن با معماری هندی دورهٔ مائوریاها شباهت دارد.
زر کوفته و نقشهای بسیار در آن کرده هر یک پانزده گز بالا و هشت گز پهنا و این در را «باب علیه السلام» گویند. چون از این در در روند بر دست راست دو رواق است بزرگ هر یک بیست و نه ستون رخام دارد با سرستونها و نعلهای مرخم ملون، درزها به ارزیز گرفته. بر سر ستونها طارقها از سنگ زده بی گِل و گچ بر سر هم نهاده چنان که هر طاقی چهار پنج سنگ بیش نباشد و این رواقها کشیده است تا نزدیک مقصوره، و چون از در در روند بر دست چپ که آن شمال است رواقی دراز کشیده است شصت و چهار طاق همه بر سر ستونهای رخام، و دری دیگر است هم بر این دیوار که آن را باب السقر گویند، و درازی مسجد از شمال به جنوب است تا چون مقصوره از آن باز بریده است ساحت مربع آمده که قبله در جنوب افتاده است، و از جانب شمال دو در دیگر است در پهلوی یکدیگر هر یک هفت گز عرض در دوازده گز ارتفاع و این در را باب الاسباط گویند، و چون ازین در بگذری هم بر پهنای مسجد که سوی مشرق میرود باز در گاهی عظیم بزرگ است و سه در پهلوی هم بر آن جاست همان مقدار که باب الاسباط است و همه را به آهن و برنج تکلفات کرده چنان که از آن نیکوتر کم باشد و این در را باب الابواب گویند از آن سبب که مواضع دیگر درها جفت جفت است مگر این سه در است و میان آن دو درگاه که بر جانب شمال است. در این رواق که طاقهای آن بر پیلپایهاست قبهای است و این را به ستونهای مرتفع برداشته و آن را به قندیل و مسرجها بیاراسته و آن را قبه یعقوب علیه السلام گویند و آن جای نماز او بوده است و بر پهنای مسجد رواقی است و بر آن دیوار دری است بیرون آن در دو دریوزه صوفیان است و آنجا جاهای نماز و محرابهای نیکو ساخته و خلق از متصوفه همیشه آنجا مجاور باشند و نماز همان جا کنند الا روز آدینه به مسجد درآیند که آواز تکبیر به ایشان برسد.
ادوارد زهرابیان دربارهٔ اینکه چهطور طرح تندیس شیردال را بهعنوان خمیرمایه و پایه طراحی این لوگو قرار داده میگوید: «آن زمان زیاد جهانگردی میکردم. به آثار تاریخی علاقه داشتم و هنوزهم دارم. یادم آمد که یک چنین سرستونی در تخت جمشید است که میتواند خمیرمایه این طرح باشد.» سر این تندیس اساطیری ایران از یال اسب، گوش گاو و صورت عقاب تشکیل شدهاست.
در دورهٔ صفوی مقرنس کاملاً نقشی تزئینی داشت و همچون دوره قبل توسط کاشی و موزائیک مزین میگردید. آنچه در این دوران رواج پیدا کرد مقرنس استلاکتیتی (آویزان) بود. مقرنس در عهد صفوی در سرستونها بهکار برده میشد. عمق مقرنسها نیز در این زمان بیشتر گردید. بیشتر بناهای این دوره از مقرنس بهره بردهاند. از جمله میتوان به امامزاده اسماعیل بالای در ورودی مسجد شاه (امام) اصفهان، مقرنسهای باغ چهل ستون که به دوران هخامنشی شباهت دارند و مقرنسهای کاخ عالی قاپو که مجموعهای از نماهای قلبی شکل، لوزیهای نامنظم و ستارههای چهارپر و مثلثهای باریک است.
«آستانهٔ سواته کوه... بر قله کوه بنا شده است. بنای اصلی بقعه از سنگ و چوب و در ورودی آن چوبین و ساده است. از در اصلی وارد کفشکن میشود و از کفشکن به حرم بقعه میرود. حرم شامل دو قسمت اصلی است: قسمت اول دارای شش ستون چوبین چهارسو با سرستونهای ظریف است. واشانهای بنا بر سرکشی است که بر این ستونها متکی است. متصل به صندوق ساده و چوبین بقعه، ستونی عظیم چهارسوی پخزده با سرستون است. سقف موقع پلکوبی با درزپوش و سقف کفشکن فقط پلکوبی است. یکی دو بنای سنگی محقر برای متولی و زوّار در جنب امامزاده است. بام بقعه تا چندی پیش لتپوش بود اخیراً حلبپوش کردهاند.»