سرزندگی. [ س َ زِ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) حالت و چگونگی سرزنده. بانشاط بودن. رجوع به ماده بعد شود. || مهتری. بزرگی : هر آنکه دعوی سرزندگی کند در نظم اگرچه لاف سخن مرده ترا عار است.میر یحیی شیرازی ( از آنندراج ).
معنی کلمه سرزندگی در فرهنگ فارسی
بانشاط بودن . سرزنده داشتن
جملاتی از کاربرد کلمه سرزندگی
گرما، سرزندگی و صراحتی که به نقشهایش میبخشید از او بازیگری معتبر در سطح بینالمللی ساخت. جایزه بهترین بازیگر جشنواره ونیز را برای سه اتاق در منهتن و سزار را برای دکتر فرانسوگیان برنده شدهاست.
«پریوا از ابتدای جوانیِ خود در دنیای اسپرانتو زندگی کرد، شخصیت او از کوششهای او برای اسپرانتو قابل تفکیک نیست، و این احساس و اعتقاد ـ اعتقادِ منطقیِ شخصی فرهیخته ـ در آثار او موج میزند. جملات او در تمامیِ نوشتههایش سرشار از سرزندگی است، و در آثارش بهخوبی میتوان تمامیِ رنگهای زندگیِ حقیقی را مشاهده کرد. تألیفات او از همان دورهٔ نخستِ نهضت اسپرانتو بر روی نسل جوان ـ که نسل دوم در نهضت اسپرانتو محسوب میشود ـ تأثیر گذار بود و ایشان را از تمایلات ادبیِ خشک و کهن رهایی بخشید.»
الکساندر ایوانوویچ هرتسن (به روسی: Алекса́ндр Ива́нович Ге́рцен): الکساندر ایوانُویج گِرتسِن، زاده ۶ آوریل (به گاهشماری یولیانی ۲۵ مارس) ۱۸۱۲ - درگذشته ۲۱ ژانویه (به گاهشماری یولیانی ۹ ژانویه) ۱۸۷۰) نویسنده ای انقلابی و متفکری برجسته در قرن نوزده بود. او به عنوان مبارزی اجتماعی که استعدادِ غریبش ملغمهای از مخیلهٔ آتشین، توانایی مشاهدهٔ دقیق، شور اخلاقی و سرزندگی فکری به اضافهٔ قریحهٔ نویسندگی بود، همسنگی نداشت.
تو نیز از نیاکان بیاموز کار اگر در سرت شور سرزندگی است