سررشته دار
معنی کلمه سررشته دار در فرهنگ معین
معنی کلمه سررشته دار در فرهنگ عمید
۲. کارپرداز.
معنی کلمه سررشته دار در فرهنگ فارسی
دفتردار، حسابدار، کارپرداز، رشته کاردردست
معنی کلمه سررشته دار در ویکی واژه
حسابدار.
جملاتی از کاربرد کلمه سررشته دار
جلایر کاتب مطلب نگاری است محرر کهنه سررشته داری است
ولی در اصل یک سررشته دارد که این رشته بهم پیوسته دارد
توام سررشته داری، گر پرم سوی تو معذورم که در دست اختیاری نیست مرغ بند بر پا را
سررشته دار شغل پریشانی ام شمرد دست مرا چو در خم گیسوی خود گرفت