معنی کلمه سردیده در فرهنگستان زبان و ادب {quenched} [مهندسی بسپار، مهندسی مواد و متالورژی] ویژگی آلیاژ یا بسپاری که عملیات سردایش روی آن انجام شده است
جملاتی از کاربرد کلمه سردیده چو بینم شمع رخسار ترا در دیده دل خواهد که چون پروانه گردد هر نفس گرد سردیده