سردمدار

معنی کلمه سردمدار در لغت نامه دهخدا

سردمدار. [ س َ دَ ] ( نف مرکب ، اِ مرکب ) پاتوغدار. ( یادداشت مؤلف ). || رئیس و پیشوای مردم. ( یادداشت مؤلف ). || پلیس سرگذر. ( یادداشت مؤلف ). || نوعی دشنام که پدران و مادران به پسران ناخلف دهند. ( یادداشت مؤلف ). سخت رذل و پست. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه سردمدار در فرهنگ معین

(سَ دَ ) (ص فا. ) سردسته ، رییس .

معنی کلمه سردمدار در فرهنگ عمید

۱. صاحب سردم.
۲. [قدیمی] صاحب خانقاه.
۳. [قدیمی] پاتوق دار.

معنی کلمه سردمدار در فرهنگ فارسی

پاتوغدار یا رئیس و پیشوای مردم یا پلیس سر گذر سخت رزل و پست .

معنی کلمه سردمدار در ویکی واژه

سردسته، رییس.

جملاتی از کاربرد کلمه سردمدار

ندیمی یکی از سه عضو هیئت مدیره پروژه‌ای به نام کوثر بود که قرار بود طی آن برای نمایندگان و کارکنان ۳۶۰ واحد مسکونی ساخته و تحویل دهند. در نتیجهٔ این پروژه ادعا شد از سوی هیئت مدیره تخلفاتی صورت گرفته‌است. این اقدام باعث شکایت بعضی سهام داران به سردمداری اکبر اعلمی شد. این شکایت بالاخره و بعد از کش و قوس بسیار به تبرئه هیئت مدیره و حبس و جریمه نقدی برای شاکی پرونده انجامید.
وی دانش‌آموختهٔ رشتهٔ فلسفه و روان‌شناسی در دانشگاه یاگیلونیا در کراکوف بود. آدام زاگایووسکی یکی از شناخته‌ترین شاعران معاصر لهستان و از سردمداران شعر موج نو در این کشور به‌شمار می‌رود.
وی از سردمداران مکتب پوزیتیویسم منطقی بود. وی به سبب نوشتن کتاب «زبان، حقیقت و منطق» معروف است. وی از پیشگامان تجربه گرایی است و کتبی در باب راسل نیز نگاشته است
رفتار بد سردمداران اموی با بربرها سبب شد تا شورش‌های بسیاری ضد حکومت بنی امیه در شمال آفریقا روی دهد که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به شورش علیه عقبة بن نافع در خلال سال‌های ۶۶۱ تا ۶۶۳، قیام کسیله بن لمزم در سال ۶۸۸ و شورش میسرة خارجی که در سال ۷۲۸ میلادی رهبری گروهی از بربرهای طنجه را بر عهده گرفته بود، اشاره کرد.
مرا از فحش دادن عار باشد که فحش آیین سردمدار باشد
(جایگزین مسند درباریان سفله‌پرور) جنس قاطرچی و سردمدار می‌شد بد نمی‌شد
چین با وجود ایدئولوژی کمونیستی برگرفته از مارکس و نظریه‌های اصلاح شده مائو در باب کمونیسم یکی از دشمنان نیرومند ایالات متحده سردمدار کشورهای کاپیتالیست است؛ گرچه در عرصه روابط دیپلماتیک تغییراتی مثبتی در سیاست خارجی در پیش گرفته اما هنوز هم تا حد زیادی رویکرد خصمانه خود را نسبت به غرب و ایالات متحده حفظ کرده است.
او از سردمداران فری جز در دهه ۱۹۶۰ بود و می‌توان سبک پرهیاهوی تک‌نوازی‌های او را متأثر از موسیقی کلیسایی دانست. او در کنار رهبری گروه خود با دیگر موسیقی‌دانان جز از جمله دان چری همکاری داشت.
در نوجوانی‌اش در همان سن ۱۱ سالگی شعر سرود تا اینکه شاعری بزرگ و توانا شد و به دلیل اینکه «ابوذیه» (یکی از قالب‌های شعر عربی) را به‌گونه‌ای خاص و زیبا می‌سرود، سردمدار ابوذیه نامیده و شهرت یافت.
به‌باور جلال خالقی مطلق، شاهنامه بزرگ‌ترین منبع فرهنگِ ساسانی است که در فرهنگ شاعر نیز اثرگذار بوده‌است. ازهمین‌رو فردوسی را حکیم می‌نامند. حکمت او از سرچشمه‌ای فلسفی نبوده، حکمت او حکمتِ عملی و اخلاقی است. آن‌چنان‌که بررسی اخلاق در شاهنامه خود کتابی سِتُرگ می‌شود. ازاین‌رو خالقی مطلق شاهنامه را حماسه‌ای معنوی می‌نامد. او شاهنامه را فلسفهٔ زندگی از دیدگاه فردوسی بیان می‌کند و آن را سراسر سرودِ مهرِ ایران می‌داند. او می‌گوید سراسر شاهنامه سرشار از پند و اندرز به فرمانروایان است؛ و اندرزِ خسروپرویز به پسرش شیرویه را شایستهٔ آب زر و آویختن پیش چشم سردمداران می‌داند:
در این دوره تعداد شرکت‌کنندگان برای ورود به اتاق بازرگانی شصت و سه درصد افزایش داشت. طیف سنتی همچنان تلاش می‌کرد در اتاق بماند، گروه تحول خواهان نیز که سردمدار آن محمدرضا بهزادیان، در دوره قبل رد صلاحیت شده بود، به‌شدت تلاش می‌کرد گروه خود را وارد اتاق کند، ائتلاف ایرانی آباد پرچم خصوصی‌سازی اتاق را بالابرده و شعارش اتاق خصوصیِ شیشه‌ای هدف ماست می‌بود و دیگر گروه‌های شرکت‌کننده هم هرکدام وارد انتخابات شدند. در نهایت در این دوره «ائتلاف برای فردا» پیروز انتخابات شد.
همواره انتقادات بسیار تندی به میرزای اصفهانی وجود داشته‌است که در سالهای اخیر عمدتاً از سوی هواداران عرفان ابن عربی سردمداری می‌شود. از جمله آنها می‌توان به انتقادات استاد سید جلال الدین آشتیانی و شاگردانش و همچنین استاد سید محمد حسین طهرانی و شاگردش محمد حسن وکیلی اشاره کرد.