سرجنبان
معنی کلمه سرجنبان در فرهنگ معین
معنی کلمه سرجنبان در فرهنگ عمید
۲. سردسته.
۳. مرد متنفذ.
۴. معروف و مشهور.
۵. سرزنده.
معنی کلمه سرجنبان در فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - آنکه در راس گوهی قرار دارد سردسته . ۲ - منتفذ .
معنی کلمه سرجنبان در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه سرجنبان
درختان بین که چون مستان همه گیجند و سرجنبان صبا برخواند افسونی که گلشن بیقرار آمد
چه گفت آن بید سرجنبان که از مستی سبک سر شد چه دید آن سرو خوش قامت که رفت و پایدار آمد
بید بر پرده بلبل ز طرب سرجنبان سرو بر نغمت قمری ز فرح دست زن است