سربزیر

معنی کلمه سربزیر در لغت نامه دهخدا

سربزیر. [ س َ ب ِ ] ( ص مرکب ) در تداول عام ، آرام. بی آزار. که ازغایت شرم سر بالا نکند: کاسب سربزیر. جوان سربزیر.

معنی کلمه سربزیر در فرهنگ فارسی

در تداول عام آرام بی آزار
( صفت ) ۱ - آنکه سر و چشمانش متوجه زمین است . ۲ - مطیع فرمانبردار : جوان سر بزیری است .

جملاتی از کاربرد کلمه سربزیر

قامتی دارم خم از بار گناه سربزیرم چونکه هستم روسیاه
هم اکنون تو را سربزیر آورم چو آهنگ شیران چه شیر آورم
چند ازین ریش آوران با چند دیوان گرد بام خفته بی بالین یکایک سربزیر و . . . ن زبر
هرکه چون خاک شود پست بدرگاه خدا سربزیر قدمش فرش کند عرش رفیع