سالخوردگی
معنی کلمه سالخوردگی در فرهنگ معین
معنی کلمه سالخوردگی در فرهنگ عمید
معنی کلمه سالخوردگی در فرهنگ فارسی
معنی کلمه سالخوردگی در دانشنامه عمومی
در انسان ها، سالمندی تجمع تغییرات در یک انسان در طول زمان را نشان می دهد که شامل تغییرات فیزیکی، روانشناختی و اجتماعی می باشد. برای مثال ممکن است زمان واکنش با افزایش سن کاهش یابد در حالی که ممکن است دانش حوادث جهان و خرد افزایش یابد. سالمندی در میان بزرگ ترین عوامل خطر شناخته شده برای بیشتر بیماری های بشر قرار دارد. از تقریباً ۵۶ میلیون مرگی که هرساله در جهان اتفاق می افتد، دو سوم آن ناشی از دلائل مرتبط با سن می باشد.
دلایل سالمندی ناشناخته هستند. تئوری های اخیر یا به مفهوم آسیب اختصاص داده شده اند، با توجه به اینکه تجمع آسیب های بیرونی القا شده ( مانند جهش های نقطه ای DNA ) شاید منجر به نقص سیستم های زیستی گردند، یا به مفهوم پیری برنامه ریزی شده که می گوید فرایندهای درونی ( مانند کوتاهی تلومر DNA ) باعث پیری می شوند. کشف سال ۱۹۳۴ که نشان می داد محدودیت دریافت کالری می تواند طول عمر خرگوش ها را دو برابر بیشتر کند و وجود گونه هایی با طول عمر قابل توجه و گونه های بالقوه فناناپذیر مانند هیدر، باعث برانگیختن تحقیقات در زمینه به تعویق انداختن و پیشگیری از سالمندی و بنابراین بیماری های مرتبط با سن شده است.
اعضای بسیاری از گونه ها لزوماً پیری و مرگ را تجربه می کنند. در عوض، بعضی گونه ها می توانند نامیرا در نظر گرفته شوند. برای مثال باکتری ها برای تولید سلول های دختر تقسیم می شوند. گیاهان توت فرنگی شاخه های رونده را برای ایجاد کلونی هایی از خودشان توسعه می دهند و موجودات گونه هیدر دارای توانایی بازتولیدی هستند که به آن ها اجازه می دهد از پیر شدن و مرگ دوری کنند. حتی در بین انسان ها و دیگر گونه های فانی، سلول های قابل ملاحظه ای با توانایی فناناپذیری وجود دارد: سلول های سرطانی که توانایی مردن را از دست داده اند، مانند خط سلولی HELA ( Henrietta lacks ) خانم هلا که به خاطر سرطان سرویکس در چهارم اکتبر سال ۱۹۵۱ مرد ) ، سلول های بنیادی و سلول های ویژه نطفه ( که سلول های تخمک و اسپرم را تولید می کنند ) . در شبیه سازی مصنوعی، سلول های افراد بالغ می توانند به شرایط رویانی برگردانده شده و بنابرین می توانند برای ایجاد بافت یا جاندار جدید بدون پیر شدن استفاده شوند. با این حال سلول های طبیعی انسان تقریباً پس از ۵۰ بار تقسیم سلولی در محیط کشت آزمایشگاه می میرند ( که این رقم حد هایفیلیک ( Hayflic ) نامیده می شود که در سال ۱۹۶۱ توسط لئونارد هایفیلیک کشف شد ) بعد از یک دوره تجدید کامل ( در انسان ها بین ۲۰ و ۳۵ سالگی ) ، پیری از طریق کاهش توانایی پاسخ به استرس، افزایش ناهماهنگی هومستاتیک و افزایش خطر بیماری مشخص می گردد. این مجموعه تغییرات برگشت ناپذیر اخیر، به ناچار به وسیله مرگ پایان می پذیرد.
معنی کلمه سالخوردگی در دانشنامه آزاد فارسی
معنی کلمه سالخوردگی در ویکی واژه
فرسودگی.
جملاتی از کاربرد کلمه سالخوردگی
چون خردسالگان بهخروشم زبن سالخوردگی و شمانی
هکشایلد نظریه جداسازی سالخوردگی را نقد کرد. بر اساس آن نظریه، بهطور اجتناب ناپذیر و جهانی، از طریق جداسازی، فرد پیش از اینکه مرگ فیزیکی را تجربه کند، یک مرگ اجتماعی را تجربه میکند. این را میتوان از طریق فردی مشاهده کرد که شروع به کاهش میزان «نقش» های خود در زندگی و جامعه میکند، و آنها را با تعهدات کمتری در زندگی خود رها میکند و پذیرش مرگ نزدیکتر را برای آنها آسانتر میکند.
جواب معمای اول انسان است؛ اوست که در دوران کودکی که صبحِ زندگانیِ اوست، بر چهار پا (دو دست و دو پا)، در میانهٔ زندگی با دو پا، و در نهایت با سه پا (منظور از پای سوم عصای دوران سالخوردگی است) راه میرود. پاسخ معمای دوم، شب و روز است. آن دو خواهر هستند، زیرا هر دو کلمه در زبان یونانی مؤنثاند.
سندر هیچگاه نتوانست مجموعهٔ انسانهای قرن بیستم را به پایان رساند. در پایان جنگ، بهدلیل سالخوردگی نمیتوانست تکچهرههای تازهای بگیرد. به جای اینکار، به چاپ کردن تصاویر نگاتیو قدیمی خود و ردهبندی آنها پرداخت و نمایشگاههائی ترتیب داد و اوقات خود را صرف آموزش عکاسی نمود. وی در سال ۱۹۶۴ درگذشت.
ایرا گفت که مرغکی بود از مرغانِ ماهیخوار؛ سالخورده و علوّ سنّ یافته؛ قوّتِ حرکت و نشاطش در انحطاط آمده و دواعیِ شکار کردن فتور پذیرفته. یک روز مگر غذا نیافته بود از گرسنگی بیطاقت شد، هیچ چارهای ندانست، جز آنک به کنارهٔ جویبار رفت و آنجا مترصّد وارداتِ رزق بنشست تا خود از کدام جهت، صیدی از سوانحِ غیب در دامِ مرادِ خود اندازد. ناگاه ماهییی بر او بگذشت ، او را نژند و دردمند یافت، توقّفی نمود و تلطّفی در پرسش و استخبار از صورتِ حالِ او بکار آورد. ماهیخوار گفت: وَ مَن نَعَمِّرهُ نُنَکِّسهُ فِی الخَلقِ ، هر که را روزگار زیر پایِ حوادث بمالد و شکوفهٔ شاخِ شرخِ شباب او را از انقلابِ خریفِ عمر بپژمراند ، پیری و سالخوردگی و وهن اعضاء و ضعفِ قوای بشری بر بشرهٔ او این آثار نماید و ناچار ارکانِ بنیت تزلزل گیرد و اخلاط طبیعی تغیّر پذیرد و زخمِ منجیقِ حوادث که ازین حصارِ بلند متعاقب میآید ، اساسِ حواسّ را پست گرداند ، چنانک آن زندهدل گفت:
او استدلال میکند «هنجارهای» سالخوردگی و راههایی برای تجربه واقعی نزدیک به مرگ و مرگ وجود دارد. بهطور مشخص، هکشایلد استدلال میکند نظریه جداسازی خود «غیرقابل ابطال» است، تا حدی به این دلیل که تصور یا ارزیابی سالخوردگی میتواند بر اساس پژوهشگر و ساختار سالخوردگی آنها متفاوت باشد. او همچنین خاطرنشان میکند سن فرد با رابطه ضمنی با مرگ و موضع جامعه نسبت به جدایی یک متغیر مستقل است، در حالی که متغیر وابسته، خود عدم مشارکت است. به این ترتیب میتوان رابطه بین سن و عدم درگیری را اصلاح کرد.
بر طبق یک سند دیگر، اولجایتو، خان مغول که فرمانروای ایران بود، پس از پایان تعمیر پایتختش سلطانیه، در حدود سال ۷۲۰ هجری قمری، مجلس جشنی برپای داشت و اعاظم علما و مردان راه حقّ را دعوت کرد. هنگامی که خان متوجّه عدم حضور شیخ صفیالدین شد، پیک مخصوص نزد او فرستاد. اما شیخ صفیالدین سالخوردگی خود را بهانه آورد و از حضور در جشن عذر خواست.