ساقط شدن

معنی کلمه ساقط شدن در لغت نامه دهخدا

ساقط شدن. [ ق ِ ش ُ دَ] ( مص مرکب ) افتادن. فروافتادن. فرودآمدن. ساقط گردیدن. || زایل شدن. نابود شدن :
ساقط شده ست قوت من پاک اگرنه من
بر رفتمی ز روزن این سمج باهبا.مسعودسعد.|| حذف شدن. نامذکور ماندن.
- ساقط شدن بچه ؛ افتادن بچه ناتمام از شکم. ( ناظم الاطباء ). سقط شدن.
- ساقط شدن تکلیف ؛ رفع آن. چنانکه گویند تکلیف از گردن من ساقط شد.
- ساقط شدن حق ؛ اداشدن آن. ( آنندراج ) :
حق شمشیر تو ساقط نشود از سر ما
پیش خورشید نگردد عرق از سیما خشک.بیدل ( از آنندراج ) ( بهار عجم ).- ساقط شدن دولت ؛ سقوط کابینه. انحلال هیأت وزیران. معزول شدن ، از کار افتادن ، بیکار شدن و مسلوب الاختیار شدن آن. رجوع به ساقط شود.

معنی کلمه ساقط شدن در فرهنگ معین

( ~ . شُ دَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) ۱ - افتادن . ۲ - حذف شدن .

معنی کلمه ساقط شدن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - افتادن فرو افتادن . ۲ - زایل شدن نابود گشتن . ۳ - حذف شدن ( اسم از دفتر و مانند آن ) . ۴ - نا مذکور ماندن ( در درج کلام ) . یا ساقط شدن بچه افتادن بچه ناتمام از شکم مادر . یا ساقط شدن تکلیف ادا شدن تکلیف رفع تکلیف . یا ساقط شدن حق ادا شدن حق .

معنی کلمه ساقط شدن در ویکی واژه

افتادن.
حذف شدن.

جملاتی از کاربرد کلمه ساقط شدن

شهر بخارا، بعد از ۱۲ روز نبرد علیه مغول‌های مهاجم (به فرماندهی چنگیزخان)، سقوط کرد. تمام ساکنین شهر بیرون آورده شدند، اموالشان غارت گشت و شهر در آتش سوخت. تمام مدافعین قلعه کشته شدند. حمله مغول به این شهر چنان صدماتی وارد کرد که سالها بعد از حمله ابن بطوطه سفرنامه نویس معروف که از بخارا می‌گذشت دربارهٔ آن می‌نویسد. در حدود سال ۱۳۳۳، شهر هنوز از ساقط شدن توسط سپاهیان تارتار بهبود نیافته بود. وی دریافت که «مساجد، دانشگاه‌ها و بازارهای آن ویران شده‌است» و گزارش داد که «امروز یک نفر در این شهر نیست که دارای یک آموزه دینی باشد یا مشتاق برای به دست آوردن دانش باشد.»دانشنامه کتابخانه و دانش اطلاعات می‌نویسد: