سافو
معنی کلمه سافو در لغت نامه دهخدا

سافو

معنی کلمه سافو در لغت نامه دهخدا

سافو. [ ف ُ ] ( اِخ ) شاعره نامداری از یونان باستان که در اوائل قرن ششم پیش از میلاد مسیح در قصبه ارسوس در جزیره لسبوس بدنیا آمد. وی از یک خاندان اشرافی بود و ابتدای زندگانی را در میتیلن گذرانید. ولی بعلت حوادث سیاسی مدتی از طرف پیتاکوس به سیسیل ( صقلیه ) تبعید شد. بموجب روایات افسانه ای وی دل به فانون باخت و بعلت بی مهری معشوق خود را از فراز صخره لوکاد ( لوقاده ) بزیر انداخت و جان سپرد او ستایشگر مهر و زیبائی و شادی و اندوه و هوس بود و آثار وی در نُه کتاب گرد آمده بود و اینک از آنجمله دو منظومه کامل و ابیات پراکنده ای بدست است. زندگانی شاعرانه سافو موضوع آثار هنری متعدد در هنر و ادب اروپا قرار گرفته و داستانها و نمایشنامه ها و نغمه ها و اشعار و مجسمه ها و تصاویر فراوانی از وی پرداخته اند که از آن میان داستان معروفی از آلفونس دوده را باید نام برد.

معنی کلمه سافو در فرهنگ فارسی

شاعره مشهور و زیبای یونان باستان (و. قصبه ارسبوس اوایل قر.۶ ق م. ) . وی از خاندانی اشرافی بود و اوایل عمر را در میتیلین گذرانید و مدتی در انقلابات عصر خود شرکت کرد و بسبب حوادث سیاسی از جانب پیتاکوس به صقلیه ( سیسیل ) تبعید شد . طبق روایات او به فائون دل بست و بسبب بیمهری معشوق خود را از فراز صخره لوقاده بزیر افکند و جان سپرد . سافو زیبایی شادی و اندوه عشق و هوس را ستایش میکرد. او مدرسه ای تاسیس کرد و در آن بدختران درس شاعری میداد . در فن شعر موجد سبکی مخصوص بود که بشعر سافیک موسوم است . در موسیقی و آوازمهارت داشت . آثار شعری او را در نه کتاب گرد آورده اند که در آنها از ظرافت زیبایی عشق و حسد سخن رفته . از آن جمله اکنون فقط دو منظومه کامل و ابیاتی پرکنده در دست است . زندگانی سافو موضوع آثار متعدد در ادبیات و هنر اروپایی قرار گرفته . داستانها نمایشنامه ها و نغمه ها و اشعار و مجسمه ها و تصویرهای بسیار از وی ساخته اند که برخی از آنها در رم ناپل و پاریس موجود است .

معنی کلمه سافو در دانشنامه عمومی

سافو ( به یونانی: Σαπφώ ) از شاعران یونانی سده هفتم پیش از میلاد بود. سافو از زمان باستان به عنوان بزرگ ترین شاعرِ غنایی شناخته شده است. او نخستین زنی بود که کنار احساسات فردی، حتی خصوصی ترین احساسات را در شعر بیان کرد. شعر او بر معاصران اش تأثیر بسیار گذاشت و در زمان زندگی اش نه تنها در زادگاه اش که در جای های بس دور نیز خوانده و دکلمه می شد.
افلاطون او را ایزدبانوی دهم هنر نامیده است. کاتولوس از «سافویِ مَرد» نام برده و زاهد آسوری تاتیانوس او را «روسپی، دیوانهٔ عشق، کسی که هرزگی اش را آواز می داده» خوانده است. بیش ترین جنجال پیرامون او نیز به دلیلِ گرایشِ هم جنس گرایانه اش بوده است. سافو در سروده هایش عشق بین زنان را ستایش کرده است. او از جزیرهٔ لسبوس است و برای همین، امروز زنان هم جنس گرا را «لزبین» می نامند.
سافو در زمانِ زندگی اش به خاطر شعرهایش که بخش اندکی از آن به جا مانده است بسیار ستوده شده است. وقتی به موجب پیرسالی درگذشت، در بسیار جاها شعرهاش نقل و خوانده می شد. ایدهٔ خودکشی که ادیت مورای فرانسوی در تجزیهٔ روان کاوانهٔ شعرهای سافو مطرح کرده است، شاید ایدهٔ خلاقانه ای باشد، اما نشانه ای از نقد جدی در برندارد.
سافو در سدهٔ ششم پیش از میلاد مسیح در جزیرهٔ لسبوس به فاصله ای نه چندان دور از سواحل آسیای صغیر زاده شد. در زمانهٔ سافو، که هم عصرِ سولون، بخت النصر و جرمیا بود، لسبوس جزیره ای غنی از زیتون، انگور، کشت زارهای غله و تپه های جنگلی بود. آب و هوای مدیترانه و زمین غنی به جامعه ای بس ثروت مند شکل داده بود.
لسبوس تا صد سال پیش از عصر طلایی پریکلس مرکز فرهنگی یونان باستان و چشمهٔ الهام شاعران غنایی چون آلکایوس و سافو بود.
داد و ستدی پربار با شهرهای ساحلی آسیای صغیر و جزیره های دریای اژه و حتی با مصر در جریان بود، اما بازرگانانِ دریانوردِ این جزیره بیش تر نزدیک خانه می ماندند و به راه دور نمی رفتند. اقتصاد لسبوس بر بازرگانی، صنعت و دریانوردی استوار بود. شراب، روغن زیتون، غله، چوب پنبه، خمره و قرابه و چراغ روغن سوز از عمده محصولات بازرگانی این جزیره به شمار می آمد. مهم ترین بندرِ لسبوس، مرکز آن میتیلن ( Mytilene ) بود.
سافو باید حدود سال ۵۲۶ پیش از میلاد در این بندر زاده شده باشد. شهر ارسوس ( Eresos ) در آن سوی جزیره در این مورد تردید دارد، زیرا سکه های با نقش چهرهٔ سافو در حوالیِ این شهر یافته شده اند. دربارهٔ سال زاده شدن سافو نیز اختلاف نظر بسیار است. آرتور ویگال ( Arthur Weigall ) ، دیپلمات و تاریخ نگار آمریکایی آن را سال ۲۶۱ پیش از میلاد دانسته است. به رغم آن که بسیاری نویسندگان این تاریخ را پذیرفته اند، تاریخ دانان بسیاری با آرتور ویگال موافق نیستند. زیرا هم او سبب ارائهٔ داده های جعلی و بنای سنتی جعلی بوده است.
سافو (رمان). سافو یا Sapho نام یک کتاب ادبی است که در سال ۱۸۸۴ توسط آلفونس دوده، نویسندهٔ اهل فرانسه نوشته شده است. این کتاب یکی از آثار ادبی برجستهٔ جهان است.
سافو (فیلم). «سافو» ( انگلیسی: Sappho ) ) یک فیلم است که در سال ۱۹۲۱ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به پولا نگری و آلفرد ابل اشاره کرد.
معنی کلمه سافو در فرهنگ فارسی

معنی کلمه سافو در دانشنامه آزاد فارسی

سافو (ح ۶۱۰ـ۵۸۰پ م)(Sappho)
بانوی شاعرۀ غنایییونانی. اهل لِسْبوسو معاصر آلکایوسشاعر. شهرت او به سبب پرداختن به مضامین همجنس گرایی زنانه است (واژۀ لِزْبینیسماز نام زادگاه او گرفته شده است). بخش های باقی مانده از اشعارش احساس تندیدر ستایش الهۀ آفرودیترا نشان می دهد. موضوع اشعارش غالباً شخصی و برای دوستانش نوشته است، هرچند برخی از آن ها برگرفته از ترانه های محلی است. سافو به لهجۀ لِسبوسی می نوشت و وزن های مختلفی را به کار می گرفت، از جمله وزن سافوییکه از نام خود او گرفته شده است. اشعار غنایی سافو در اصل شامل نُه دفتر بود.

جملاتی از کاربرد کلمه سافو

آلکایوس در فهرست دانشوران هلنی اسکندریه به عنوان یکی از ۹ شاعر غِنایی نامیده شده است. آلکایوس از معاصران پیرتر سافو بود و سروده‌هایی را با او رد و بدل می‌کرد. گفته شده که آلکایوس و سافو او رابطه عاشق و معشوقی داشته‌اند.
داستان در اوایل دهه ۱۹۲۰، چند سال پس از جنگ جهانی اول اتفاق می‌افتد. این داستان عمدتاً در شهر خیالی-انگلیسی الچستر اتفاق می‌افتد. الچستر در کنار یک تپه است و پل‌های زیادی دارد. همچنین دارای یک عالم اموات پری به نام آندِربِلی است که توسط موجودات پری فراموش شده است. هاردینگ به ما می‌گوید که نام گریمر، برکه‌ای که تریس از آن نجات یافته است، از نام برکه‌ای در روستای مادربزرگش، ویکام اسکیت در سافولک گرفته شده است. شخصیت ویولت پریش بر اساس مادربزرگش است که به‌عنوان یک زن جوان با ورود به آن‌جا با موتور سیکلت روستای زادگاهش را شوکه کرد.
از فیلم‌هایی که در آن نقش داشته می‌توان به آسفالت، گنج، هلنا، سافو و تاجر ونیزی اشاره کرد.
طبق آمار سال ۱۹۹۵ جمعیت این اردوگاه حدود ۲۰ هزار نفر است. اکثر آنها از منطقه «گالیله» در شمال فلسطین بودند و در سال ۱۹۴۸ آواره شدند. آنها از روستاهای «نعمه، حسینیه، هاتین، حواسا، الخاصرا، الخاصس، دلالاقی، دیهوم، ذوک الطاقی، سسا، ابو سافوریایا، القصیر و لوبیا» بودند.