سازگر

معنی کلمه سازگر در لغت نامه دهخدا

سازگر. [ گ َ ] ( ص مرکب ) موافق. سازگار. سازوار :
ز بخت بد چه طمع کرده ای که سازگر آید
ز گوش کر چه توقع کنی سخن شنوی را.درویش واله هروی ( از آنندراج ).رجوع به سازگار شود.

معنی کلمه سازگر در فرهنگ معین

(گَ ) (ص فا. ) نک سازگار.

معنی کلمه سازگر در فرهنگ عمید

= سازگار

معنی کلمه سازگر در ویکی واژه

نک سازگار.

جملاتی از کاربرد کلمه سازگر

سازسازی یا سازگری به معنای ساختن ساز و ابزار موسیقی است. سازسازی از شاخه‌های موسیقی و صنایع‌دستی به‌شمار می‌آید. هنر سازسازی را می‌توان چکیده‌ای از درودگری، زرگری، معرق، نوازندگی و … دانست.
همچو اهل‌ قبر بیدل بی‌نفس‌ باشی ‌خوش ‌است تا نبندد رشته‌ات بر سازگردون احتیاج
سازگردن‌افرازی رنج هرزه‌گردی داشت سر به جیب دزدیدم پا مقیم دامان شد
گر همین سازگرفتاریست بال اشتهار دام هم در راه ما چیده‌ست دکان نگین
بفقر و نامرادی سازگر شور غمش داری که دارد نیش با نوش و برآید خار با خرما