معنی کلمه سازمند در لغت نامه دهخدا
سازمند از تو گشت کار همه
ای همه وآفریدگار همه.نظامی ( هفت پیکر چ وحید ص 2 ).به فصلی چنین فرخ و سازمند
به بستان شدم زیر سرو بلند.نظامی.|| سازگار. ( غیاث از شرح اسکندرنامه خان آرزو ) ( آنندراج ). || لایق و سزاوار. ( ناظم الاطباء ). رجوع به ساز و ساخته شود.