معنی کلمه سارونه در لغت نامه دهخدا
سرشک از مژه همچو دُر ریخته
چو خوشه ز سارونه آویخته.رودکی ( از جهانگیری ).ظاهراً در بیت چنین باشد: «ز سازو بیاویخته » و سازو ریسمان است که از لیف خرما بافند. ( از رشیدی و انجمن آرا و آنندراج ). این کلمه سازو است و به تصحیف سارونه شده است. ( یادداشت به خط مؤلف ).