معنی کلمه سارنگ در لغت نامه دهخدا
سارنگ. [ رِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کاخک بخش جویمند شهرستان گناباد. کوهستانی ، هوای آن معتدل ، و آب آن از قنات ، و محصول آن غلات و تریاک و میوه است ، 85 تن سکنه دارد که به زراعت اشتغال دارند. راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).
سارنگ. [ رَ ] ( اِخ ) از امرای سلطان فیروز شاه بود، و بعدها هنگام حمله پیرمحمد جهانگیر پسر امیرتیمور گورکان به ملتان حکومت آنجا و صاحب اختیاری هند را داشت و مغلوب پیرمحمد گردید. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 471 و 480 شود.