ساجده

معنی کلمه ساجده در لغت نامه دهخدا

( ساجدة ) ساجدة. [ ج ِدَ ] ( ع ص ) تأنیث ساجد. رجوع به ساجد شود. || سست و سست نظر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). عین ساجدة. چشم که سست نظر باشد. ( شرح قاموس ). و این معنی مجازی است. ( تاج العروس ). || مایل و کژ. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). نخلة ساجدة؛ خرمابن که باران او را کژ و مایل کرده باشد. ( منتهی الارب ). درخت خرمائی است که کج و مایل گردانیده باشد آنرا ثمرهای وی. ( شرح قاموس ). و این معنی مجازی است. ( تاج العروس ).

معنی کلمه ساجده در فرهنگ فارسی

( اسم ) مونث ساجد سجده کننده جمع ساجدات .

معنی کلمه ساجده در فرهنگ اسم ها

اسم: ساجده (دختر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: sājede) (فارسی: ساجده) (انگلیسی: sajede)
معنی: کسی که سجده می کند، سجده کننده، ( عربی ) مؤنث ساجد، ( عربی ) ( مؤنث ساجد )، ساجد

جملاتی از کاربرد کلمه ساجده

چون حمیم بشکم رسد هر چه اندر شکم بود بزیر بیرون شود، فذلک قوله: سُقُوا ماءً حَمِیماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ و از ان حمیم بر سر ایشان می‌ریزند تا پوست و گوشت و پی و رگ ازیشان فروریزد استخوان بماند سوخته، ندا آید که: یا مالک جدد لهم العذاب فانی مجدد لهم الأبدان . گفته‌اند که عاصیان مؤمنان را در دوزخ ده چیز نباشد روی ایشان سیاه نبود، چشم ایشان ازرق نبود، در گردن ایشان غلّ نبود، در دست ایشان زنجیر نبود، بر پای ایشان بند نبود، گزیدن مار و کژدم نبود، حمیم و زقوم نبود، مقارنت دیو نبود، نومیدی نبود، جاوید فرقت و قطعت و لعنت نبود، چون حرارت و زبانه آتش بایشان رسد ندا آید که: «یا نار کفّی عن وجوه من سجدنی فلا سبیل لک علی مساجدهم».
قوله: یَعْمَلُونَ لَهُ ما یَشاءُ مِنْ مَحارِیبَ ای مساجد و مساکن، و قیل: «المحاریب» ابنیة دون القصور. وَ تَماثِیلَ هی صور الانبیاء و الملائکة کانت الجنّ تعملها فی مساجدهم تنشطهم علی الرغبة فی العبادة. و قیل: کانوا یعملون تماثیل الملائکة و النّبیین و الصالحین علی صورة القائمین و الراکعین و الساجدین من نحاس و صفر و شبه و زجاج و رخام فی المساجد لکی اذا رآهم الناس مصوّرین عبدوا عبادتهم و لم یکن یومئذ محرّما محظورا، کان اتّخاذ الصور مباحا فی شریعتهم کما انّ عیسی کان یتخذ صورا من الطین فینفخ فیها فتکون طیرا.
ای موسی من بکمال حکمت خود چنین حکم کرده‌ام که تا محمّد مرا نبیند، و امت محمّد مرا نبینند، دیدار بکسی ننمایم، و من حکم خود نگردانم و در آن تبدیل نیاورم: ما یُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَیَّ. موسی گفت: بار خدایا! و من امّة محمّد؟ این امة محمّد که‌اند؟ قال: خیر امّة اخرجت للنّاس یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر، و یؤمنون بالکتاب الاوّل‌ و الکتاب الآخر، و یقاتلون اهل الضلالة حتی یقاتلوا الاعور الدجال، و هم المستجیبون و المستجاب بهم، و الشافعون و المشفوع لهم، مصاحفهم فی صدورهم یصفون فی صلوتهم صفوف الملائکة، اصواتهم فی مساجدهم کدوی النّحل، کرّمناهم و اصطفیناهم فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخیرات باذن اللَّه. قال موسی: یا ربّ فاجعلهم امتی.
چونکه در عشق آمدی عابد شدی در مساجدهای دل ساجد شدی
مساجدهای او چون بیت معمور مؤذن خانهایش گنبد نور
نه خود محتاج توصیف است و تعریف مساجدهایش و، بازارهایش