سائیدن

معنی کلمه سائیدن در لغت نامه دهخدا

سائیدن. [ دَ ] ( مص ) رجوع به ساییدن شود.

معنی کلمه سائیدن در ویکی واژه

stritolare

جملاتی از کاربرد کلمه سائیدن

رخ بسائیدند بر خاک زمین سر رسانیدند برچرخ برین
بسودن بسفتن چو سائیدن است خراشیدن رخساره گوئی شخود
هزار راز ز سائیدن قلم به ورق به دیده‌ها سپرد تا به دل کند انها